مطالب خواندنی

تلاش می شود مطالب جذاب وموردعلاقه منتشرشود

مطالب خواندنی

تلاش می شود مطالب جذاب وموردعلاقه منتشرشود


  •  

    اندوه طرفداران پرسپولیس بعد از شکست (عکس) 1395/11/24

    هواداران پرسپولیس که برای برگزاری یک پیروزی قاطع در دربی به ورزشگاه آمده و سمت سرخ ورزشگاه را پر کرده بودند با شکستی باورنکردنی به خانه بازگشتند.

  • مظفری: گل سید جلال خطا بود!
     

    مظفری: گل سید جلال خطا بود! 1395/11/24

    نوید مظفری کارشناس داوری وداور قدیمی ،گل دوم پرسپولیس را باطل اعلام کرد .

  • محرمی ستاره ارتش سرخ در روز بد تیم
     

    محرمی ستاره ارتش سرخ در روز بد تیم 1395/11/24

    صادق محرمی در روزی که اکثر بازیکنان پرسپولیس در حد و اندازه های خود ظاهر نشدند، توانست نمایش تاثیرگذاری ارائه دهد.

  • رحمتی- سیدجلال؛ درگیری دوستان صمیمی
     

    رحمتی- سیدجلال؛ درگیری دوستان صمیمی 1395/11/24

    دربی 84 به زیبایی هر چه تمام تر رو به پایان بود تا اینکه کاپیتان دوتیم و دوستانی قدیمی بازی را به چالشی نه چندان زیبا رو به رو کردند.

  • سامبای برزیلی‌های استقلال در آزادی
     

    سامبای برزیلی‌های استقلال در آزادی 1395/11/24

    دو بازیکن استقلال پس از پایان بازی در جشنی دو نفره رقص سامبا برگزار کردند.

  • پرسپولیس بدون جشن ایلسندی
     

    پرسپولیس بدون جشن ایلسندی 1395/11/24

    بازیکنان پرسپولیس بعد از شکست و سوت پایان بازی خیلی زود مسیر رختکن را در پیش گرفتند.

  • رکوردهایی که در یک نیمه باطل شد 
     

    رکوردهایی که در یک نیمه باطل شد  1395/11/24

    باخت پرسپولیس برابر استقلال باعث شد همه رکورد هایی که پرسپولیسی ها  در صدد شکستن آنها بودند باطل شود .

  • شکست سد دفاعی پرسپولیس در دربی
     

    شکست سد دفاعی پرسپولیس در دربی 1395/11/24

    سد دفاعی پرسپولیس که در 20 دیدار اخیرش تنها 5 گل دریافت کرده بود، با سه گل دربی شکست تلخی را متحمل شد.

  • در جنگ سید وسید؛ زد و زد و گل 
     

    در جنگ سید وسید؛ زد و زد و گل  1395/11/24

    مهدی رحمتی که در دقایق پایانی با وقت کشی های خود موجب عصبانیت بازیکنان پرسپولیس شده بود، در نهایت از زمین اخراج شد.

  • روز خوب اسماعیلی با تعویض تمام شد
     

    روز خوب اسماعیلی با تعویض تمام شد 1395/11/24

    هافبک گلزن استقلال در دقایق پایانی بازی با تصمیم منصوریان از زمین مسابقه خارج شد.

  • درگیری مجدد مهدی رحمتی و مسلمان
     

    درگیری مجدد مهدی رحمتی و مسلمان 1395/11/24

    مهدی رحمتی و محسن مسلمان که در فصل گذشته نیز درگیری لفظی با یکدیگر داشتند، در جدال هشتاد و چهارم نیز با یکدیگر دچار چالش شدند.

  •  

    برزای رفیعی را ناک اوت کرد (عکس) 1395/11/24

    هافبک استقلال در بازی امروز توانست به خوبی جلوی هافبک خلاق پرسپولیس را بگیرد.

  •  

    مهار با ارزش رحمتی برای حفظ دربی 1395/11/24

    واکنش بسیار خوب رحمتی در موقعیت تک به تک با طارمی آبی ها را در جریان بازی با روحیه نگه داشت.

  • حسینی اولین تعویض استقلال برای حفظ برد
     

    حسینی اولین تعویض استقلال برای حفظ برد 1395/11/24

    مدافع جوان استقلال اولین تعویض سرمربی آبی ها برای حفظ نتیجه در دربی هشتاد و چهارم بود.

  •  

    سیستم امنیتی منصوریان روی نیمکت استقلال 1395/11/24

    سرمربی استقلال در بازی دربی حسابی حواسش به اتفاق های اطرافش هست.

  •  

    پاشنه‌آشیل بیرانوند (عکس)  1395/11/24

    علیرضا بیرانوند چهارمین گل این فصل خود را نیز از روی یک شوت از راه دور دریافت کرد.

  • ضربه‌ای که رکورد بیرانوند را شکست
     

    ضربه‌ای که رکورد بیرانوند را شکست 1395/11/24

    شوت از راه دور اسماعیلی طلسم 6 بازی کلین شیت پرسپولیس را بالاخره شکست.

  • تعویضی‌های منصوریان برای نیمه دوم آماده شدند
     

    تعویضی‌های منصوریان برای نیمه دوم آماده شدند 1395/11/24

    بازیکنان نیمکت نشین استقلال راهی رختکن نشدند و بدنهای خود را برای نیمه دوم گرم کردند.

  • حمله از راست؛ تاکتیکی که جواب داد
     

    حمله از راست؛ تاکتیکی که جواب داد 1395/11/24

    3 گل استقلال در نیمه اول از منطقه ای زده شد که پرسپولیس امروز در آن پست تغییرات اجباری را تجربه می کرد.

  • ترکی: داوری سخت بود اما دوران خوبی داشتم
     

    ترکی: داوری سخت بود اما دوران خوبی داشتم 1395/11/24

    داوری سابق فوتبال گفت: داوری سخت بود اما دوران خوبی داشتم و از فدراسیون و دپارتمان داوری تشکر می‌کنم.

  • نورافکن جنگجویی در میانه میدان استقلال
     

    نورافکن جنگجویی در میانه میدان استقلال 1395/11/24

    هافبک دفاعی جوان استقلال در تمامی جنگ های فیزیکی میانه میدان دربی حضور پر رنگی دارد.

  •  

    قمار برانکو در نیمه اول شکست خورد 1395/11/24

    استفاده از دو بازیکن در پست‌های غیرتخصصی باعث برتری غیرقابل پیش بینی استقلال در نیمه اول دربی 84 شد.

  •  

    قربانی ماشین گلزنی جدید استقلال در خط حمله 1395/11/24

    مهاجم بلند قامت استقلال با گلی که وارد دروازه پرسپولیس کرد در سومین بازی متوالی برای استقلال گلزنی کرده است.

  • جلسات رحمتی و پادوانی برای نظم استقلال
     

    جلسات رحمتی و پادوانی برای نظم استقلال 1395/11/24

    دروازه بان استقلال بارها با مدافع برزیلی این تیم در جریان بازی صحبت کرد تا نظم دفاعی این تیم بازگردد.

  • پر‌گل‌ترین نیمه اول تاریخ دربی 
     
  • وصیتنامه اسکندر مقدونی

    اسناد

    وصیتنامه اسکندر مقدونی پیدا شد.

    به گزارش "قدس آنلاین"، به گفته مورخ  لندنی، وصیتنامه  اسکندر مقدونی، سردار کبیر،   جلوی چشم بود، ولی طی قرن ها هیچ کس متوجه آن نشد.

    متخصصان  فقط  ۲۰۰۰  سال پس از  مرگ اسکندر مقدونی به  اهمیت  این سند پی بردند. پیام  تزار  به آینده  امپراطوری یونان — پارس اختصاص داشت که او رهبری می کرد. وی در وصیتنامه،   وارثان خود را  نام برده است.

    ثبوت  وجود «وصیتنامه»   در دستنوشته «تاریخ اسکندر مقدونی»   وجود دارد که در آن از  فتوحات بزرگ  تزار  نام برده می شود.   کتاب تاریخی — شبه تاریخی یونانی در باره اسکندر مقدونی  که  احتمالا  طی صد سال پس از مرگ قهرمان اصلی آن نوشته شد، حاوی اطلاعات فوق العاده با ارزش  در باره لشگرکشی های اسکندر مقدونی به  امپراطوری پارس  است.

    مورخان سال های طولانی  آخرین فصل  رمان را به عنوان جزوه سیاسی  تزار تلقی می کردند.   اما کارشناس دیوید  گرانت،   که پروژه  مطالعه  تاریخ حکومت  اسکندر کبیر  را  به جریان انداخت،   به این نتیجه رسید که  این تصور نادرست است.   تحقیقات همه جانبه  ثابت کرد که  فصل وصیتنامه  بر اساس  سند اصل نوشته شده بود، هر چند عمدا دچار تغییرات چاپی شده بود.

    گرانت در کتاب «در جستجوی وصیتنامه گم شده اسکندر کبیر» از کشف  خود صحبت می کند. به عقیده مورخان،   وصیتنامه اصلی  تزار،   توسط  ژنرال های با نفوذی  پنهان شده بود که  مناطق  امپراطوری را تحت کنترل داشتند.   زیرا اسکندر مقدونی،  الکساندر  چهارم پسر متیس که هنوز متولد نشده بود و  هرکول پسر بزرگش که  فرزند او و معشوقه اش بود را وارثان خود معرفی کرده بود.   ساکنان با نفوذ مقدونیه  پسران او را نپذیرفتند، زیرا دو رگه بودند.

    طی دهسال  پس از مرگ  اسکندر کبیر،   وصیتنامه اصل  بطور مخفیانه  بازنویسی شد و  بصورت اعلامیه پخش شد و فرماندهان  نظامی که با هم رقابت می کردند  سعی کردند مشروعیت خود را به اثبات برسانند.

    اگر گرانت  بشکل صحیحی  این سند را مورد تفسیر قرار داده باشد، پس می توان گفت جستجوی  وصیتنامه ۲۰۰۰ ساله  به پایان رسیده است.   مورخ تأکید می کند که  تغییرات زیاد در وصیتنامه  و تغییر آن به سبک  اعلامیه  تبلیغاتی سیاسی، اصل بودن این سند را مورد  شک قرار می دهد و آن را  به ثبوت شبه تاریخی مبدل  می سازد.

    گرانت متذکر شد: «با انجام تحقیقات به این نتیجه رسیدم که  محتوای سند  بر اساس  وصیتنامه اصل اسکندر مقدونی استوار است و  آن یکی از  اسناد  معتبر  نظامی — سیاسی  جهان باستان است».  بعلاوه این سند حاوی اشاراتی به توطئه  ژنرال ها بر  علیه اسکندر کبیر است.

    اسکندر مقدونی امپراطوری بزرگی ایجاد کرد که پس از مرگش از هم فروپاشید.   در دوران باستان،   اسکندر کبیر به عنوان  یکی از باعظمت ترین سلحشوران  تاریخ مشهور بود.

     ساخت شهرها توسط اسکندر  که در زمان حاضر، بزرگترین شهرها در  چند کشور هستند  و  استعمارات  یونان در  آسیا، رواج فرهنگ یونان باستان به شرق را  موجب شد.   اسکندر  بر اثر بیماری  سختی در سن ۳۳ سالگی  درگذشت.   بلافاصله امپراطوری او بین جانشینان — دیادوخوها (دسته ای از سرداران و خویشان و نزدیکان اسکندر مقدونی)  تقسیم شد  و دهها سال بین آنها جنگ  ادامه داشت.

    منبع: اسپوتنیک

    شجاعی

    گرشاسب، نام قهرمان غول کش اسطوره ای ایران است. شکل اوستایی نام وی، کرساسپه (Kərəsāspa) و در فارسی میانه کیرسسپ (Kirsāsp) است.

    در متون مذهبی زرتشتی، اوستا، کیرسسپ، به عنوان قاتل غول های وحشی مانند گاندارابا (Gandarəβa) و اژدهای شاخدار (Aži Sruvara) معرفی شده است. در متون بعدی زرتشتی آمده که کیرسسپ، در پایان جهان زنده شده و غول دهاگ (ضحاک) را شکست می دهد.

    کرساسپه، فرزند ثریته (Θrita) بوده و به خانواده سما (Sāma) تعلق دارد. ثریته در اصل نام یک خدا است.

     

    کرساسپه و غول شاخدار

    بر اساس کتاب مقدس زرتشتیان، اوستا، کرساسپه برای تهیه ناهارش بر روی تپه ای توقف کرد. کرساسپه نمی دانست که آن تپه در اصل، پشت یک اژدها به نام غول شاخدار است. وقتی گرمای آتشی که گرشاسپ با آن غذایش را می پخت به بدن اژدها رسید، از خواب  بیدار شد و کتری را انداخت. کرساسپه، ابتدا فرار کرد ولی دوباره برای کشتن اژدها برگشت.

    در متون بعدی (روایات فارسی و پهلوی)، جزئیات بیشتری به این داستان اضافه شد. بر اساس این روایات، غول شاخدار، اژدهایی بود دارای چندین شاخ و چشم ها و گوش های بزرگ و دندان هایی داشت که در بدن مردان فرو می کرد و آنها را می خورد. طول این اژدها به قدری زیاد بود که کرساسپه، به مدت نصف روز بر پشت آن دوید تا به سرش رسید و با گرزی که داشت او را از پای در آورد و کشت.

     

    کرساسپه و گاندارابا

    غول دیگری که کرساسپه با آن مبارزه کرد، گاندارابا بود (به فارسی میانه: گندارف (Gandarw) که هم ریشه با گنداروای (gandharva) هندی است ولی معنای هندی آن مشخص بوده اما در فرهنگ ایرانی معنی مطمئنی برای آن وجود ندارد). گندارف در دریا زندگی می کرد. همچنین به اندازه ای بزرگ و عظیم الجثه بود که می توانست 12 ولایت را به یک باره ببلعد و به اندازه ای بلند بود که وقتی برمی خاست، سطح دریای عمیق تا زانوهایش و سرش تا به خورشید می رسید. گندارف، کرساسپه را به داخل اقیانوس کشید و آنها به مدت 9 روز با هم نبرد کردند. در پایان، کرساسپه پوست گندارف را از بدن جدا کرد و او را در پوستش زندانی کرد و خسته از نبرد از همراهش axrurag خواست مراقب گندارف باشد و خودش بخوابد. اما این وظیفه، برای axrurag دشوار بود. اژدها این نگهبان و خانواده کرساسپه را به درون دریا کشید. وقتی کرساسپه بیدار شد، به سمت دریا هجوم برد و اسیران را آزاد کرد و گندارف را کشت.

     

    کیرسسپ و دهاگ

    در متنی زرتشتی آمده که غول دهاگ (ضحاک) که هم اکنون در قله دماوند در بند است در پایان جهان، زنجیرش را پاره می کند،کیرسسپ از خواب مرگ بیدار می شود (جسدش در برابر فساد، محافظت می شود) و دهاگ را از بین می برد و دو سوم جهان که توسط  دهاگ بلعیده نشده است را نجات می دهد.

     

    گرشاسپ در ادبیات فارسی

    گرشاسپ پادشاهی بوده که در بخش هایی از پرشیا (ایران) سلطنت می کرده است. نام وی در شاهنامه فردوسی هم آمده است. گرشاسب، به مدت بیش از 50 سال حکمرانی کرد و پس از آن، خانواده سلطنتی دچار جادوی تاریکی شدند و یکی پس از دیگری کشته شدند. در افسانه ها گفته شده گرشاسپ هایی (از نسل گرشاسپ) از خطر مرگ رهایی پیدا کردند ولی هنوز هم دچار جادو هستند. از گرشاسپ فقط در شاهنامه به میزان قابل ملاحظه ای نام برده شده است. در شاهنامه وی به صورت جد دور رستم ظاهر می شود که در دوره های همزمان با شاه فریدون می زیسته است. گرشاسپ پدر نریمان بوده که نریمان پدر سام و سام پدر زال بوده اند و زال نیز پدر رستم است.

     

    گرشاسپ در گرشاسپ نامه

    گرشاسپ، به وسیله اسدی طوسی نیز در اثر گرشاسپ نامه به زبان شعر توصیف شده است.

    در گرشاسپ نامه، گرشاسپ پسر اثرط (معادل اوستایی ثریته) و نوه شَم (در اوستا سما) است. شجره نامه وی به دیگر شخصیت هایی بر می گردد که در اوستا نام شان ذکر نشده است: شم، نوه طورگ، پسر سداسپ (Šēdasp) و سداسپ پسر تور است که تور پسر نامشروع جمشید از دختر کورنگ شاه زابلستان بوده است و زمانی که جمشید از قدرت خلع شد به دنیا آمد و از دست نیروهای ضحاک فرار کرد.

    ضحاک، به مدت 1000 سال حکومت کرد و زمانی که گرشاسپ به دنیا آمد، شاه بود. یک بار که ضحاک به زابلستان سفر کرد، گرشاسپ را دید و وی را تشویق به کشتن دیوی کرد که از دریا بیرون آمده بود و در کوه سکوند (Šekāvand) سکنی گزیده بود. گرشاسب مجهز به پادزهری خاص بر علیه سمی بود که دیو داشت و با سلاح های خاصی موفق به کشتن دیو شد. ضحاک تحت تأثیر دلاوری این پهلوان قرار گرفت و او را عازم هند کرد. در هند خراجگزار ضحاک از قدرت کنار گذاشته شده بود و پادشاهی شورشی به جای وی حکومت می کرد که از ضحاک تبعیت نمی کرد. گرشاسپ، شورشیان را شکست داد و برای مشاهده امور مورد علاقه اش مدتی در هند باقی ماند و در مباحثات فلسفی شرکت می کرد.

    گرشاسب، پس از برگشت از هند، از ملکه رم خواستگاری کرد و پدرش، اثرط را پس از شکست دادن پادشاه کابل مجدداً به تخت سلطنت برگرداند و شهر سیستان را بنا نهاد. وی، مخاطرات نابهنگام دیگری را در مدیترانه و در مبارزات خود در قیروان (شهری در تونس) و کردوبا، پشت سر نهاد.

    در هنگام برگشت به ایران، پدر گرشاسب فوت کرد و گرشاسپ، شاه زابلستان شد. اگرچه گرشاسب پسری از خود به جای نگذاشت، ولی نریمان را به عنوان وارث خود تعیین کرد که پدربزرگ رستم بود. این شعرنامه با نبردی دیگر و قتل دیوی دیگر و سپس مرگ گرشاسپ به پایان رسید.5

    متن زیر قسمتی از وصیت نامه ی منسوب به کورش کبیر است .

    امید که جوانان و تمامی اقشار جامعه در روزگار قحط صفا ، صمیمیت و احترام فرهنگ و منش نیاکانمان را ز نو بازیابند . نیک بیندیشند ، نیک بگویند و نیک رفتار کنند .

    « نیایش »


    ای خدا ، نیایش مرا که پایان زندگی من است بپذیر !


    سپاسگزارم که…………

    صداهایی به من نمودی که چه باید بکنم و ازچه چیزهایی بپرهیزم ،


    مخصوصا حق شناسم از اینکه هیچگاه از یاری خود مرا محروم نکردی .


    خدایا از شما خواستارم همسر و فرزندان ، دوستان و وطنم را سعادتمند بداری .



    « کورش »


    کورش فرزندان و دوستان وکارگزاران عمده ی پارس را به حضور طلبید ، چون همه حاضر شدند چنین گفت : آخر زندگانی من فرا رسیده ، چون در گذشتم شما مرا سعادتمند بدانید . دوستانم به واسطه ی نیکی های من خوشبخت و دشمنانم پست گشتند. پیش از من وطنم ، ایالتی گمنام از آٍسیا بود و اکنون که می روم « ملکه ی آسیا » است . تمام عمرم چنان که می خواستم گذشت . هیچ گاه تکبر یا شادی خارج از اندازه به خود راه ندادم ، اکنون که پایان عمرم رسیده ، خوشبختم که شما را زنده می بینم و دوستان و وطنم سعادتمندند .


    همیشه به یاد داشته باشید که در وطن ما نه فقط برادر کوچکتر به بزرگتر ، گذشت می کند بلکه در میان هم شهریها هم کوچکتر ؤ بزگتر را در راه رفتن ، نشستن و حرف زدن بر خود مقدم می دارد .


    شما ای فرزندان ! از کودکی آموخته اید که پیرمردان را حترام کنید ، چنانکه کوچکترها هم باید شما را احترام کنند


    پسرم ای کمبوجیه ! فراموش نکن که حفظ سلطنت به داشتن عصای سلطنت نیست بلکه مطمئن ترین و حقیقی ترین ، حافظان آن دوستان وفا دارند و به دست آوردن این دوستان به زرو میسر نمی شود ، زیرا وفا ثمر نیکی است .


    خدا ، حافظ این نظم ثابت و تغییر ناپذیر عالم است که جلال و عظمت آن فوق هر بیانی است . کار یا فکری نکنید که برخلاف تقدس و عدالت باشد .


    ای فرزندان ! چون مُردم جسد مرا در طلا نگذارید . زودتر آن را به خاک بسپارید که چیزی به از خاک نیست که شخص را با آن که بهترین چیزهای خوب و زیبا به بار می آورد و می پرورد ، مخلوط گردد . به پارسها و متحدین من بگویید ، دور قبر من جمع نشوند و به من تبریک گویند ، که بعد از این در امنیت و آرامش و دور از اثرات بد ، خواهم بود و به همه ی کسانی که در موقع دفن من حاضر خواهند شد هدایایی بدهید ، زیرا عادت بر این است که در موقع دفن شخص سعادتمند چنین کنند و آخرین حرف مرا فراموش نکنید ، اگر می خواهید به دشمنان زیان رسانید به دوستان نیکی کنید .



    ترجمه ی وصیت نامه ی کورش به زبان انگلیسی


    Praise


    Oh , God , accept my praise which is the end of life.


    I thank U for the revelation, which U give me in order to know what I should do, and what I shouldnt do , I thank U specially because U have never deprived me of your help .


    Oh God , I beg thee to prosper my wife , children , friends and fatherland.


    (Koorosh)


    Koorosh ( Kurosh ) requested the presence of his children, friends and the main agents for Pars. When they became present ,he said: now this the end of my life . When I die, U should know that I“ve achieved prosperity. Because of my benevolence, my friends are prosperous while my enemies are humiliated. Before I was born, my fatherland was an unknown province of Asia, but now that I leaving this world, it is the queen of Asia. I spent all my life, as I wanted to, I have never fallen extremely happy or proud. Now, that is the end of my life, I am happy to see U alive. I am also so glad to see my friends and fatherland prosperous. U should always remember that in our fatherland, not only does the younger person should respect the older one in any aspect such as walking, sitting and talking.


    My children, since childhood, U has learned to respect the old man as U expects the younger person to respect U.


    My son Kambugiyeh do not forget that the maintenance of the region is not to have the scepter but the faithful friends are the most confident and the realest preservers of the region and it is not easy to make friends with these true people, because the trust is the result of goodness.


    God is the preserver of this fixed and unchanged order of the world, which its greatness is beyond the any expression.


    Do not commit a crime, which is against the law (justice).


    My children (sons), when I die, do not put my corpse into gold. Burry it as soon as possible. There is nothing better than the soil, because the person connected to a substance, which grows up the most beautiful matters. Tell the Pars and my alley not to gather round my grave but congratulate me because, from now on ward, I will live peacefully and be away from the sins.


    Give gifts to all the people who are present at my burial ceremony before their going because when a prosperous person is going to be buried, this action should be done.


    Do not forget my last advice: IF U WANT TO OVERCOME THE ENEMY, YOU SHOULD TRY TO TREAT FRIENDS KINDLY AND WELL.


    *The above text is part of will attributed to Koorosh the Great and selected for readers because of moral and important points



    شهر سوخته کجاست ؟ این مردم موفق و دانا چه کسانی  بودند ؟ اینان چرا و چگونه همگی یکشب در آتش سوختند ؟؟ مردم شهر سوخته در 3 هزار سال پیش چگونه به این همه علم و پیشترفت رسیده بودند ؟؟ آیا علم آنان از خارج از کره زمین به آنها آموزش داده شده بود ؟؟

    آیا مردم شهر سوخته با موجودات فضایی در ارتباط بودند ؟؟

    اینها سوالاتی است که باستان شناسان طی سالها تحقیق هنوز به نتیجه ای نرسیدند و نمی دانند مردم این شهر عظیم و مدرن و پیشترفته در 3000 سال پیش از کجا آمده بودند و چگونه به این همه علم و دانش رسیده بودند و چگونه طی یک شب همگی در آتش سوختند و نابود شدند ؟؟!!!!!!

    مقاله زیر تفسیر و توضیحی علم است در مورد تمدن شهر سوخته در سیستان و زابل شهر دلیران و سرزمین رستم و سهراب و تاریخ بزرگ بشری:

    شهر سوخته در ساحل رودخانه ی هیلمند و ۵۶ کیلومتری شهر باستانی زابل قرار دارد.شهری که نقش بسیار مهمی در ایران باستان داشته است.زادگاه رستم و پهلوانان نامی ایران زمین.اگرچه امروز بخش اعظم تمدن ایران باستان و رودخانه ی هیلمند در کشورهای پاکستان و افغانستان قرار گرفته است.
    سیستان جایی است که توانست تا قرنها خصلت مرد پروری خود را حفظ کند و در سده های نزدیک به مولف تاریخ سیستان عیاران و جوانمردانی چون یعقوب لیث بپرورد .

    شهر سوخته از نظر زمانی هم زمان با تمدن سومر در بین النهرین و تمدنهای هاراپا و موهنجودارو در شمال غربی پاکستان بوده است . بسیاری از باستان شناسان معتقدند که مردم این ناحیه از همان نژاد سومر یا آنوناکی بوده اند که از سیاره ی نیبیرو به زمین آمده بودند. شباهت مجسمه های یافت شده با آنچه که در هاراپا وموهنجودارو وجود دارد این نظریه را اثبات می کند علاوه بر اینکه ابزارها و علوم پیشرفته ای که در شهر سوخته وجود دارد حکایت از شهری بزرگ و تجاری در ۶۰۰۰ سال پیش می کند.

    نژاد و زبان مردم شهر سوخته :

    علی رغم پیدا کردن بیش از ۴۰۰۰۰ اسکلت در گورستانهای این شهر هیچ کس موفق به شناسایی نژاد مردمی که در این ناحیه می زیستند نشده است.
    همین مشکل در خصوص شهرهای باستانی هاراپا و موهنجودارو نیز وجود دارد و در نتیجه باستان شناسان را به این باور سوق داده است که مردم از همان نژاد ناشناس سومری بوده اند که به مناطق خوش آب و هوای زمین در کنار رودخانه های عظیم کوچ می کردند و با یکدیگر ارتباطات  تجاری می داشته اند.علاوه بر این جثه ی عظیم اسکلتها پس از پوسیده شدن در طول ۶۰۰۰ سال باز هم این باور را تقویت می کند که پهلوانان عظیم الجثه ی ایران باستان همچون گیو - گودرز - گرشاسب - سام و نریمان و رستم از همان نژاد بوده یا دورگه بوده اند.

    در اسکلت های کشف شده افرادی با بلندی قد بین 3 تا 4 متر نیز کشف شده است . یکی از بزرگترین اسکلتهای کشف شده در جهان در شهر سوخته کشف شده که متعلق به یک مردی بین 35 تا 40 ساله است که دقیقا" 5 متر و بیست و یک سانتی متر قد داشته که این بلند ترین اسکلت دیده شده در عصر باستان است!!!

    زبان مردم شهر سوخته و به طور کلی مردم نواحی بلوچستان و زابلستان باستان نا شناس باقی مانده و کسی قادر به رمز گشایی نوشته ها و مهرهای کشف شده نیست.اما آنچه مسلم و قابل اثبات است این است که زبان پهلوی و زبان اوستایی از جمله زبانهایی بوده اند که توسط برخی قبایل و سلسله های باستان تکلم می شده اند و همچنان امروز به ما رسیده اند.

    تجارت:

    شهر سوخته(ایران باستان) به کشورهایی همچون سومر -هاراپا- موهمجودارو و مصر وسایل صنعتی و جواهرات و وسایل تزیینی صادر می کرده است.دین مردم شهر سوخته :

    به غیر از تعدادی مجسمه ی بت مانند از خدایان مونث و چند پیکره ی مرد که گمان می رود طبقه ی روحانی را نشان دهد علائم دیگری یافت نشده که بتوان دین اصلی مردم را مشخص کرد . اما در جدیدترین کاوشها ساختمان یک معبد بسیار بسیار بزرگ کشف شده است که به زودی پاسخ به این سوال را خواهد داد. 

    قربانی کردن انسان:

    در قبرستانهای شهر سوخته اجسادی پیدا شده است که نشان می دهد آنها طی مراسمی قربانی شده بودند، در یکی از قبرها ۱۳ سر قطع شده به صورت دایره وار و به همراه هدایا و وسایل تزیینی پیدا شده است که نشان از نوعی مراسم مذهبی دارد. همچنین در چند قبر دیگر اسکلتهایی یافت شده که جمجمه ی آنها در بین پاها و جدا از بدن قرار گرفته.از آنجا که این اجساد با احترام و به همراه هدایا دفن شده اند احتمال قتل و یا شکنجه وجود ندارد بنابراین می توان آن را قربانی تلقی کرد (همانند قوم مایا )


    آب و فاضلاب :

    سراسر شهر سوخته دارای سیستم پیشرفته ای برای انتقال آب به منازل و سطح شهر است و جنس لوله ها از سفال خاصی است.چیزی که در تمدنهای بسیار پیشترفته مانند عیلامیها و هخامنشیان می بینیم و از یک قوم کوچک بسیار بعید است که اینقدر به مسئله بهداشت و تامین مصرف مردم و ساکنین اهمیت می دادند.
    !!

    شهر سوخته در منطقه ای کاملا غیر زلزله خیز ( حتی تا امروز) بنا شده ( درست مانند تمدنهای سومر-مصر و دره ی سند ). به این دلیل سوخته خوانده می شود که ۲ بار به طور کامل سوخته شده اما باز ساخته شده است و ناگهان بدون هیچ نشانی در ۲۱۰۰ سال پیش از میلاد تخلیه شده است. دقیقا هم زمان با نا پدید شدن تمدن های دری ه سند ( یعنی هاراپا و موهمجو دارو ) .

    طبق کتیبه های آشور باستان این دقیقا همان تاریخی است که آنوناکی ناگهان زمین را ترک کردند . دلیل این خروج ناگهانی در کتب عهد عتیق و متون باستان تغییر ناگهانی آب و هوای زمین از مرطوب به خشک بوده است . تمامی مناطقی که این تمدنها در آن به وجود آمده بود به دلیل تغییر مدار زمین گرم و خشک شدند و این موجودات (آنوناکی) برای حیات به محیطی بسیار سبز و مرطوب نیاز داشته اند. از این رو ناگهانی ناپدید می شوند اما انسانهای دو رگه که از آمیزش آنوناکی و مردم زمین به وجود آمده بودند در زمین باقی ماندند که احتمالا همین انسانها سلسله های مشهور و پادشاهان و پهلوانان را تشکیل می داده اند.

    بهر حال این منطقه و تمدن اعجاب انگیزچیزی حدود 4500 سال پیش بر اثر یک آتش سوزی عظیم ، انقدر عظیم که نمی توانسته کار حمله احتمالی قومی به این منطقه باشد این شهر را از بیم برده است . این آتش سوزی می تواند آتش سوزیهای عظیم ناشی از گرم شدن زمین ، یک جنگ ویرانگر ، و یا صاعقه های بزرگی بوده که توانسته شبانه و طی چند روز یک شهر را کاملا" تبدیل به خاکستر بنماید ...
    شهر سوخته به علت رمزها و رازهای بسیار بهشت باستان شناسان معرفی شده و هر روز چیز تازه ای برای کشف شدن دارد...اینان چه کسانی بودند !؟

    اسکلت کامل پیدا شده از یک دختر 14 ساله که مورد  جراحی مغز قرار گرقته است...چهره این دختر توسط اندام شناسان باستان شناس در تصویر زیرباز سازی شده است .

    محل کشف اسکلتهای مورد جراحی قرار گرفته به همراه وسایل زینتی و چند کوزه

    پزشکی پیشترفته مردم شهر سوخته و احتمال روابط آنها با موجوداتی غیر زمینی و مدرن :

    اگرچه تاکنون نشانی از سفینه های این مردم یافت نشده و یا مدارکی دال بر ارتباط این مردم با موجودات فضایی !! ( اگر هم یافت شود به من و شما گزارش نمی دهند ! ) جالب است دلایلی را که باستان 
    شناسان رابطه این مردم را با موجوداتی پیشترفته و یا شاید غیر زمینی رد نمی کنند و بر پایه یک فرضیه وجود افرادی پیشترفته در کره زمین را ممکن می دانند را بدانید :

    اولا: تعداد محدودی اسکلت در شهر سوخته کشف شده که جمجمه ها و اعضای بدن آنها اصلاشباهتی به انسان کامل ندارد و بیشتر شبیه موجوداتی انسان نما می باشد.
    این اسکلت ها از نظر ظاهر و فیزیک کاملا با اسکلت یک انسان متفاوت بوده و درست شبیه و نقاشیهای موجود از موجودات فضایی است !


    دوما : علم و پیشترفت تکنولوژی این قوم کوچک در 5 هزار سال پیش آنقدر مدرن و امروزی بوده که باستان شناسان حتی در دوران های بعدی تاریخی مانند دوران با عظمت هخامنشیان که ایرانیان به علومی مانند پزشکی ، ستاره شناسی و دیگر علوم آشنایی داشتند دیده نشده است . مثلا" عمل جراحی بسیار ظریف معز یک زن که شما در تصاویر فوق مشاهده می کنید...بسیار جای تعمق و تعمل دارد!!! چرا که ما حتی در دوران ساسانی که دانشگاه علوم پزشکی در جندی شاپور (دزفول کنونی ) داشتیم همچین پیشرفتهایی در علم پزشکی نکرده بودیم و گزارشاتی مبنی بر جراحی مغز و یا جراحی چشم و یا ساخت چشم مصنوعی نداشتیم.
    تعجب باستان شناسان و مورخین به این خاطر است که در ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد جراحی مغز و کار گذاشتن چشم مصنوعی انجام می شده است.تصویری که در این صفحه می بینید، جمجمه ی دختری ۱۴ ساله را نشان می دهد که به دلیل بیماری مغزی جراحی شده بوده است. پیش از این تصور می شد که تنها مصر باستان دست به جراحی می زدند (بر اسای نوشته های پزشک مخصوص فرعون ، سینوه
    ه پزشک مصری).

    همچنین این تصویر اسکلت زنی ۳۵ ساله را نشان می دهد که از چشم مصنوعی استفاده می کرده . جنس این کره ی چشم نا مشخص است و توسط تارهای بسیار باریکی از طلا به عصبهای چشم متصل شده بوده است.

    کشف اسکلت یک زن متعلق به حدود 4 هزار سال پیش که  یک چشم وی مصنوعی بوده و مورد جراحی بسیار عجیب و ظریف و پیشترفته قرار گرفته است.

    کشف چشم مصنوعی به گزارش استاد سجادی :
    مطالعات اولیه نشان داده اند که چشم چپ زن تنومند مدفون در قبر شماره 6705 مصنوعی بوده است .سن این زن بین 25 تا 30 سال تخمین زده شده است .بررسی بیشتر توسط پزشکان مشخص نمود که زیر تاق ابروی زن مذکو آثار آبسه و چرکی و جراحی داشته است .به علت طول زمان زیادی که بخش زیرین چشم مصنوعی با پلک چشم در تماس بوده آثار ارگانیکی پلک چشم بر روی پروتز مصنوعی مشخص است .جنس این چشم مصنوعی یا پروتز کاملا هنوز مشخص نگردیده است اما به نظر می رسد از جنس قیر طبیعی با مخلوط یک نوع چربی حیوانی درست شده است . وسط این پروتز خالی است که چشم از داخل آن پیدا بوده است .بدنه چشم مصنوعی با نوعی مفتول طلایی احاطه گردیده و توسط 2 سوراخ موازی به چشم این زن پیوند زده شده بودند.نقشی که در روی این چشم مصنوعی طراحی شده دقیقا شبیه به مویرگهای ریز داخل چشم انسان می باشد. ضمنا به همراه اسکلت این زن عجیب تعدادی لوازم مانند : یک کیسه چرمی ، یک آینه مفرغی ، وتعدادی مهر های تزئینی و تعدادی ظروف سفالی کشف شده است.زمان فوت و درگذشت این زن با استفاده از کربن 14 و مطالعات آزمایشگاهی حدود 3هزار سال قبل از میلاد مسیح تائید شده است.

        

    تصویر بازسازی شده چهره زنی که با یک چشم مصنوعی در 4 هزار سال پیش زندگی می کرده و توسط پزشکان آن دوره مورد جراحی زیبایی و بازسازی قرار گرفته است.

    زنان شهر سوخته :

    تازه ترین یافته های باستان شناسان در گورهای شهرسوخته حاکی از این است که زنان شهر سوخته لباس های زیبایی شبیه به ساری می پوشیدند. و به آرایش و زیورآلات قیمتی اهمیت می داده اند.

    پروتز یا چشم مصنوعی که در داخل جمجه یک اسکلت زن در 4 هزار سال که به تازگی کشف گردید و جهانیان را شگفت زده کرد!!
    این پروتز و محلهای بخیه بر روی آن دیرینه شناسان را با پزشکانی متبحر و عجیب مواجه کرده که این قوم ناشناخته وعجیب ولی پیشترفته در 4 هزار سال پیش در کشور ایران چگونه می توانستند عملهای جراحی به این ظرافت و دقت انجام بدهند؟!!؟

    یکی دیگر از عجایب شهر سوخته !!
    یک اسکلت کشف شده که مورد جراحی مغز قرار گرفته استبا کشف این اثر پیشینه پزشکی در ایران به بیش از 4000 سال می رسد. جراحی مغز به این شکل هنوز در هیچ جایی از کره زمین با ساده ترین وسایل موجود و بدون تجهیزات اتاق عمل دیده نشده است ؟؟!!!؟؟!!؟

    تاس های بازی کشف شده به همراه تخته نرد در شهر  سوخته!!؟؟ نکته جالب اینکه اولا چه تفکر عظیم و پویایی در این مردم وجود داشته و دوم اینکه چقدر شبیه با وسایل امروزی است؟!!؟؟

     

    وسیله ای بازی شبیه به تخته نرد که دارای تاس و مهره هایی شبیه به تخته نرد امروزی بوده است.
    گزارش استاد سجادی باستان 
    شناس ایرانی از کشف تخت نرد باستانی :

    به تازگی از گور باستانی موسوم به شماره ۷۶۱ قدیمی ترین تخت نرد جهان به همراه ۶۰ مهره آن
    در شهر سوخته کشف شد، بسیار قدیمی تر از تخت نردی که در گورستان سلطنتی اور در بین النهرین کشف شده بود.
    آقای سجادی گفته که این تخت نرد از چوب آبنوس و به شکل مستطیل است. چون آبنوس در سیستان و بلوچستان نمی روئیده و مشخص است که از هند وارد شده است.
    روی این تخت نرد، ماری که ۲۰ بار به دور خود حلقه زده و دمش را در دهان گرفته، نقش بسته است.
    به نظر می رسد که چنین طرحی هم به موضوع های فرهنگی و فلسفی هند مربوط باشد، چرا که چنین علامتی در فرهنگ هند به معنی مرکز انرژی های حیاتی در بدن انسان است.
    این تخت نرد ۲۰ خانه بازی و ۶۰ مهره دارد. مهره ها که در یک ظرف سفالی در کنار تخت نرد قرار داشتند از سنگ های رایج در شهر سوخته یعنی از لاجورد، عقیق و فیروزه است.
    به نظر آقای سجادی این تخت نرد ۱۰۰ تا ۲۰۰ سال قدیمی تر از تخت نرد بین النهرین است و به همین دلیل او فکر می کند این بازی از شهر سوخته به تمدن بین النهرین رفته است. گروه تحقیق و کاوش هنوز روش بازی با این تخت نرد را نیافته است.

    خاکستر جسد یک انسان 3 هزار ساله در شهر سوخته که در  هنگام آتش سوزی در هنگام نیایش و یا خواب بسر می برده است.
    کشف یک گور قدیمی در شهر سوخته متعلق به یک زن و شوهر . اینان مدتی قبل از آتش سوزی و نابودی همیشگی شهر سوخته از دنیا رفته بودند. جالب است بدانید هنوز دستبند و زیور آلات زن به همراه اسکلت مشخص بود و با نگاه اول مشخص می شد که کدام زن و کدام مرد هستند...سن تقریبی این دو حدود 30 سال بوده و چنان عاشقانه در بغل و کنار یکدیگر بخاک سپرده شدند که گویی در آن دنیا نیز با یکدیگر خواهند بود.
    در کنار آنها مقداری غذا و لوازم مورد نیاز در آن دنیا برایشان گذاشته شده ؟!!
    مهرهای کشف شده در شهر سوخته:

    این مهرها که جهت شناسایی افراد مهم ،یا حکومتی و یا برای شناخت تجار معروف در طول تاریخ استفاده می شده است . تا کنون این مهر ها بیشتر در حفاریهای دوران هخامنشی کشف گردیده بود .
    این مهر ها برای فرمان های حکومتی و شناسایی مالاتجاره استفاده می گردیده است.
    نکته قابل توجه اینکه با کشف تعداد زیادی از این مهر ها معلوم گردید که ساکنان شهر سوخته چنان پیشترفته بودند که از تجارت و سلسله مراتب اجتماعی کاملا" برخوردار بودند و چنان طبقات اجتماعی جالب و پیشترفته ای داشتند که افراد با توجه به موقعیتشان نسبت به یکدیگر از برتری و شناسایی خاصی برخوردار بودند.

    یک فقره شانه بسیار جالب که در کوره به شکل ماهرانه ای ساخته شده است.
    این اثر نشانه ای از نوع تفکر و رفتار اجتماعی ساکنان ایران زمین در 4 هزار سال پیش می باشد.
    باستان شناسان از روی همین اثار مکشوفه با عمق و عادات و تمدن یک ملت پی می برند.

    یکی از قدیمی ترین نقوش متحرک بدست آمده در جهان:

    ، جالب است بدانید این ظرف سفالی پس از کشف ، سر و صدای عجیبی به پا کرد و دقیقا" پس از انتشار خبر این اثر جالب این کوزه ناپدید شد و هم اکنون کسی جای آن را نمی داند !!

    تکه ای از سر یک مجسمه شبیه به گربه که با ظرافت تمام  طراحی و نقاشی شده است.

    کشفی که باستان شناسان را متحیر کرد !! کشف قدیمیترین تصویر متحرک که بر روی یک سفال با استادی هر چه تمام تر  به تصویر کشیده شده . در این تصیر یک بز کوهی یا گوزن در حال جهش به سمت یک درختچه برای خوردن گیاه آن می باشد.

    یک نمونه پارچه کشف شده از لباس یک انسان و شهروند شهر سوخته در 44 هزار سال پیش . جالب است بدانید در آن زمان  ساکنین این شهر لباس کامل بر تن می کردند.

    سفالهای کشف شده در شهر سوخته : این سفالها همگی رنگی بوده و با رنگهای طبیعی در 4 هزار سال پیش لعاب داده شده است.

    لیست اشیائی که تاکنون در منازل و قبرهای شهر سوخته پیدا شده :
    -مهرهایی از جنس لاجورد و صدف و فیروزه

    -سفال با امضای سفالگر بر روی آن !

    -خانه ی معمولی با چند اتاق خواب و اتاق نشیمن

    -چکش مفرغی- مسی -سوزن

    -کاسه های مرمری

    -شهرکهای مسکونی و ساختمانهای همگانی همچون آپارتمان!

    -اشیای وارداتی از تمدن هاراپا و سند که ارتباط این تمدنها را ثابت می کند.

    -النگوهاو مهره ها و پیکره های انسانی

    -بذر خربزه - حبوبات - ماهی خشک کرده -برنج برای خوراکی-بذر زیره ی کرمانی

    -کوره های سفالگری و کوره های ذوب فلزات

    -دکمه- تبر -بند کفش-قلاب- شانه ی سر- خط کش با دقت نیم میلیمتر !

    -طناب -سبد- لباس- تخم حشرات -ناخن و مو ( که در هیچ نقطه ی باستانی تا به حال یافت نشده و نشان می دهد که این قسمت از ایران کاملا دست نخورده باقی مانده است).

    منبع: سرزمین پارس

    نتایج یک مطالعه جدید نشان می‌دهد که برخی از اقوام نخستین انسان یکدیگر را می‌خوردند یا به عبارت بهتر «آدم‌خوار» بودند.

    indexبه گزارش بیگ بنگ، اگر در گذشته شک و ابهامی راجع به «ذات آدم‌خوارانه» اجداد ما وجود داشت، اینک دیگر جایی برای آن شک و ابهامات وجود ندارد. بررسی‌های انجام شده بر روی بقایای یافت‌ شده در یک مکان باستانی تایید می‌کند که گروهی از انسان‌ها «قصابی، تکه‌تکه و سپس خورده شده‌ اند.» این بقایا در غار گاف (Gough’s Cave) در سامرست انگلستان یافت‌ شده است. گفتنی است آخرین حفاری انجام شده در این غار مربوط به سال ۱۹۹۲ بود. با این وجود، دانشمندان به ادامه بررسی‌های خود بر روی این استخوان‌ها ادامه داده‌اند.

    انسان های کهن از کاسه ی سر جمجمه در مراسم های باستانی استفاده می کردند.

    انسان های کهن از کاسه ی سر جمجمه در مراسم های باستانی استفاده می کردند.

    تاریخ‌گذاری رادیو کربن (روش تاریخ‌گذاری رادیو متریک جهت تخمین تاریخ مرگ موجوداتی که کربن مصرف می‌کنند) انجام‌ شده بر روی این بقایا نشان می‌دهد که این بقایا در بازه زمانی کوتاهی حدود ۱۵ هزار سال پیش در این غار قرار داده شده است. این بقایا متشکل از استخوان‌های انسان‌ها و حیوانات است. در همین رابطه، سیلویا بِلو از موزه تاریخ طبیعی لندن می‌گوید: «طی این بررسی‌ها، به شواهد قانع‌کننده‌ای از جداسازی گوشت، منفصل کردن استخوان‌ها، آثار جویدن انسان‌ها، خرد کردن استخوان‌های اسفنجی و همچنین شکستن استخوان‌ها برای استخراج مغز استخوان دست یافته‌ایم. حتی اگر این شواهد برای برخی کافی نباشد، آثار جای دندان انسان را نیز پیدا کرده‌ایم.»

    در بقایای بجای مانده از اسکلت انسان‌ها آثار جویده شدن مشاهده می‌شود.

    در بقایای بجای مانده از اسکلت انسان‌ها آثار جویده شدن مشاهده می‌شود.

    بر اساس این یافته‌ها، «آدم‌خواری» رفتاری طبیعی بین اجداد ما بوده است. حتی شواهد به دست آمده نشان می‌دهد که استخوان جمجمه پس از مرگ متحمل تغییراتی شده است. برخی از بقایای خرد شده‌ی مرتبط با جمجمه در محل جمع‌آوری شده تا شکل کاسه سر به وجود آید. هدف بررسی‌های آینده کشف میزان ترویج آدم‌خواری در این دوره بوده است. همچنین بررسی خواهد شد که آیا چنین مراسمی همواره با «قصابی» همراه بوده است.


    تصویر چرا شهر سوخته شگفت‌انگیز است؟

    ثبت جهانی شهر سوخته با بسیاری از مواریث تاریخی به ثبت رسیده دیگر در ایران از این باب متفاوت و متمایز است که این شهر در طلوع زندگی مشترک 5000 هزار سال پیش بشریت شکل گرفته است، زمانی که نخستین بنیان‌های هویت فرهنگی تمدنی شکل گرفت و بعدها به نام ایران زمین شناخته شد؛ سرزمینی که حکایت‌های فراوان حماسه‌های ملی ایرانیان یعنی شاهنامه با آن در ارتباط مستقیم است.

    به همین دلیل ثبت جهانی شهر سوخته یعنی ثبت جهانی شاهنامه، اسطوره‌های زرتشت، رستم و اسفندیار و پادشاهان کیانی ایران زمین.

    شهر سوخته در یک مرحله در جغرافیای فرهنگی جنوب شرق ایران شکل گرفته و در افق طلوع، حیات و غروب خود دریاچه هامون، کوه خواجه و دهانه غلامان را با خود همراه کرده است. یعنی شهر سوخته دارای حوزه فرهنگی است که منشأ و هسته مرکزی این فرهنگ، واحد فرهنگی درون منطقه‌ای سیستان را شکل داده و هسته مرکزی این فرهنگ به‌دلیل توسعه تجاری با بین‌النهرین و دره سند و ایندوس بسرعت از سادگی جوامع اولیه خارج و به مرکزی پیچیده و شهری تبدیل شده است.

    به همین دلیل، ثبت جهانی شهر سوخته یعنی ثبت پیشینه شهرنشینی تمدن ایرانیان و در نگاهی جامع‌تر ثبت جهانی یکی از کهن ترین شهرهای خاورمیانه و جهان باستان.

    بسیاری از جاذبه‌های شگفت‌انگیز ایران زمین در نگاه اول و برای گردشگران آماتور فقط تلی از خاک و به قولی خرابه‌هایی بیش نیست. اما چیزی که می‌تواند این سازه‌ها را به شگفتی برای همان گردشگران تبدیل کند، آگاهی از پیشینه و اتفاقات و روایاتی است که این سازه‌ها در دلشان دارد وگرنه برای گردشگران معمولی تپه‌های سیئلک چیزی جز چند تپه معمولی خاکی نیست و شهر سوخته هم چیزی جز خاکستر و مخروبه‌ها، اما چرا شهر سوخته آن‌قدر شگفت‌انگیز است که جهانیان در پاسداشتش آن را به ثبت می‌رسانند؟

    شهر سوخته کجاست؟

    شهر سوخته در ۵۶ کیلومتری زابل در استان سیستان و بلوچستان و در حاشیه جاده زابل ـ زاهدان واقع شده است. این شهر در ۳۲۰۰ سال قبل از میلاد پایه‌گذاری شده و مردم این شهر در چهار دوره بین سال‌های ۳۲۰۰ تا ۱۸۰۰ قبل از میلاد در آن سکونت داشته‌اند. محوطه باستانی شهر سوخته در هزاره دوم و سوم قبل از میلاد، توسط مهاجرانی که از چهار گوشه به ‌آن مهاجرت کرده‌اند، بنا شده است. سند یا کتیبه‌ای که نام واقعی و قدیمی این شهر را مشخص کند هنوز به دست نیامده و به‌دلیل آتش‌سوزی در دو دوره زمانی بین سال‌های 3200 تا 2750 قبل از میلاد «شهر سوخته» نامیده می‌شود. «کلنل بیت» یکی از ماموران نظامی بریتانیا از نخستین کسانی است که در دوره قاجار و پس از بازدید از سیستان به این محوطه اشاره کرده و نخستین کسی است که در خاطراتش این محوطه را شهر سوخته نامیده و آثار باقیمانده از آتش‌سوزی را دیده است. پس از او «سر اورل ـ اشتین» با بازدید از این محوطه در اوایل سده حاضر، اطلاعات مفیدی درخصوص این محوطه ارائه کرده است. پس از او شهر سوخته از سوی باستان‌شناسان ایتالیایی به سرپرستی«مارتیسو توزی» از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷ مورد بررسی و کاوش قرار گرفت.

    شهری پیشرفته با ریاست زنان

    این شهر از نادرترین شهرهای باستانی است که در آن، زنان عهده‌دار امور مالی خانواده‌شان بوده‌اند. بر مبنای یافته‌های باستان شناسان شهر سوخته ۱۵۱ هکتار وسعت دارد و بقایای آن نشان می‌‌دهد این شهر دارای پنج بخش مسکونی واقع در شمال شرقی شهر سوخته، بخش‌های مرکزی، منطقه صنعتی، بناهای یادمانی و گورستان است که به‌صورت تپه‌های متوالی و چسبیده به هم واقع شده‌است. 80 هکتار از شهر سوخته بخش مسکونی بوده است.شهر سوخته مرکز بسیاری از فعالیت‌های صنعتی و هنری بوده است، در فصل ششم کاوش در شهر سوخته نمونه‌های جالب و بدیعی از زیورآلات به دست آمد. در جریان حفاری‌های فصل‌های گذشته این محوطه مشخص شد که با توجه به صنعتی بودن شهر سوخته و وجود کارگاه‌های صنعتی ساخت سفال و جواهرات در این منطقه، ساکنان شهر سوخته از درختان موجود در طبیعت محوطه برای سوخت استفاده می‌‌کرده‌اند. در شهر سوخته انواع سفالینه‌ و ظروف سنگی، معرق کاری، پارچه و حصیر یافت شده که معرف وجود چند نوع صنعت، بویژه صنعت پیشرفته پارچه بافی در آنجاست. تاکنون ۱۲ نوع بافت پارچه یکرنگ و چند​رنگ و قلاب ماهیگیری در شهر سوخته به‌دست آمده و مشخص شده مردم این شهر با استفاده از نیزار باتلاق‌های اطراف هامون، سبد و حصیر می‌‌بافتند و از این نی‌ها برای درست کردن سقف هم استفاده می‌‌کردند. صید ماهی و بافت تورهای ماهیگیری نیز از دیگر مشاغل مردمان شهر سوخته بوده است. شهر سوخته بی‌شک جزو شهرهای بسیار پیشرفته زمان خود بوده است.

    چشم مصنوعی؛ اولین‌های شهر سوخته

    برای نخستین بار در شهر سوخته یک چشم مصنوعی متعلق به 4800 سال پیش کشف شد. این چشم مصنوعی متعلق به زنی بیست و پنج تا سی ساله بوده که در یکی از گور‌های شهر سوخته مدفون شده بود. چشم مصنوعی یافت شده در چشم چپ او کار گذاشته شده و با وجود گذشت نزدیک به 4500 سال از ساخته شدن آن، هنوز سالم است.جنس این چشم مصنوعی یافت شده هنوز به‌طور کامل مشخص نشده است، اما به نظر می‌رسد در ساخت آن از قیر طبیعی مخلوط به نوعی چربی جانوری استفاده شده است. روی این چشم مصنوعی ریزترین مویرگ‌های داخل چشم توسط مفتول‌‌های طلایی به قطر کمتر از0/5 میلی‌متری طراحی شده‌است. مردمک این چشم در وسط طراحی شده و تعدادی خطوط موازی که تقریبا یک لوزی را تشکیل می‌دهند، در پیرامون مردمک دیده می‌شود.

    جراحی مغز در 5000 سال پیش

    یکی از شگفت‌انگیزترین یافته‌‌های این شهر، نشانه‌هایی از کهن‌ترین جراحی مغز درشهر سوخته است. جمجمه‌ای از دختر دوازده یا سیزده ساله که در 4800 سال پیش، پزشکان آن دیار برای درمان بیماری هیدروسفالی (جمع شدن مایع درجمجمه) بخشی از استخوان جمجمه او را برداشته و جراحی کردند.

    خط کش 5000 ساله

    در کاوش‌های انجام شده در شهر سوخته، خط‌کشی ساخته شده از چـــــوب آبنوس کشف شد. دکتر سید منصور سید سجادی، سرپرست هیات باستان‏شناسی شهر سوخته درباره این خط کش کشف شده گفت: این خط​کش به طول ده سانتی‌متر با دقت 0/5 میلی‌متری و از جنس چوب آبنوس است. کشف خط کش در شهر سوخته زابل نشانگر این است که ساکنان این شهر باستانی دارای پیشرفت‌های زیادی در زمینه علم ریاضیات بوده‌اند.

    قدیمی‌ترین تخته نرد جهان

    از گور باستانی موسوم به شماره 761 کهن‌ترین تخته نرد جهان همراه 60 مهره آن در شهر سوخته پیدا شد. این تخته نرد بسیار قدیمی‌تر از نمونه‌ای است که در گورستان سلطنتی «اور» در بین‌النهرین پیدا شده بود.

    نخستین انیمیشن جهان

    باستان‌شناسان هنگام کاوش در گوری پنج‌هزارساله جامی را پیدا کردند که نقش یک بز همراه با یک درخت روی آن دیده می‌شود. آنها پس از بررسی این شیء دریافتند نقش موجود بر آن برخلاف دیگر آثار به دست آمده از محوطه‌های تاریخی شهر سوخته، تکراری هدفمند دارد، به‌گونه‌ای که حرکت بز به سوی درخت را نشان می‌دهد. هنرمندی که جام سفالین را بوم نقاشی خود قرار داده، توانسته‌ است در پنج حرکت، بزی را طراحی کند که به سمت درخت حرکت و از برگ آن تغذیه می‌کند. باستان‌شناسان با نزدیک کردن این تصاویر به یکدیگر موفق شدند نمونه‌ای از یک تصویر متحرک را در قالب یک فیلم 20 ثانیه‌ای به دست آورند. (ضمیمه چمدان)

    تصرف پراگ به دست ساکسونی ها (در این روز ۱۰ اکتبر)


    دهم اکتبر سال ۱۶۳۰ ساکسون های آلمان شهر پراگ را تصرف کردند. این ساکسون ها عمدتا در ایالت ساکسونی به پایتختی «درسدنresden» زندگی می کنند. در عهد باستان، محل سکونت آنان (پس از مهاجرت از اورازیا) شمالغربی آلمان و گوشه ای از هلند بود که بعدا دسته ای از آنان هم به انگلستان رفتند و مقیم این جزایر شدند. گفته شده است که ساکسون ها (ساک سکاSakska) از تبار سکاهایی هستند که دسته ای از آنان هم به سیستان (عمدتا جنوب افغانستان امروز) مهاجرت کردند و سیستان در قدیم سکستان به تلفظ درمی آمد. ساکسون ها نیز بمانند سایر آلمانی ها، آریایی هستند.


    منبع : تاریخ ایران و جهان در این روز




    بهترین دانستنیها ی بدن انسان
    هرانچه از زیبایی های خلقت بدن باید بدانید.

     کتاب :دایرة المعارف بدن انسان برای نوجوانان
    اثر: ژاک بیلی
    ترجمه :پریسا همایون روز
    سبک:علمی ودانستنی 



    حقایق جالبی درباره ی بدن 1
    ضخامت دیواره ی مویرگ ها فقط به اندازه یک سلول است
    اگرتمام رگ های خونی بدن به هم متصل شوند میتوانند بیش از دوبار دور کره ی زمین بچرخند.
    گلبول های قرمز حدود چهار ماه عمر می کنند.
    پلاسمانیمی از خون راتشکیل داده است.
    بدن شمادرهر ثانیه حدودسه میلیون گلبول قرمز می سازد.
     ودر هر ثانیه همین تعداد از آن ها می میرند
    در هر سانتی متر مربع از پوستتان بین صدتاده هزارباکتری وجود دارد که اکثر انها بی ضررند.




    حقایق جالبی درباره ی بدن 2
    هرانسان بالغ روزانه حدود یک لیتر بزاق تولیدمی کند .

    وقتی که معده خالی هست تقریبا به اندازه ی مشتتان است هنگامی که معده پرمی شود،
    حجم ان به اندازه ی چهارتاشش لیوان پر از غذاومایع افزایش پیدا می کند.
    حدودبیست ساعت یابیشترطول می کشدتاموادزایدازانتهای روده ی بزرگ به انتهای ان برسند.
    حدود400 نوع باکتری مختلف درون روده ی بزرگ زندگی می کنند.


    حقایق جالبی درباره ی بدن 3
    حدودشش ثانیه طول می کشدتاخون ازقلب به شش هابرودودوباره به قلب بازگردد.
    درهریک ازشش های شماحدود300 میلیون کیسه ی هوایی وجود دارد.
    ضخامت هرنایژک به اندازه ی ضخامت موی سرتان است.
    نوزادان خیلی سریع نفس می کشند - حدود 35 باردردقیقه.
    نای انسان بالغ حدود12 سانتی مترطول ودو الی سه سانتی مترعرض دارد.
    سرعت هوایی که هنگام عطسه کردن ازبدنتان خارج می شود،حدود 160کیلومتربرساعت است.


    حقایق جالبی درباره ی بدن 
    4
    درهرثانیه میلیون ها پیام عصبی بین مغزوماهیچه هایتان جابه جامی شوند.
    شماهنگام تولدبیش از300 قطعه استخوان دارید،ولی برخی ازاین استخوان هاهمراه با رشدتان به هم می چسبند.
    طول یک تارماهیچه ای می تواندبه30 سانتی متربرسد.
    زن ها نسبت به مرد هاصدای زیرتری دارند،زیراتارهای صوتی ان هادرهرثانیه بیش از200 باربازوبسته می شوند.
    فعال ترین ماهیچه های بدن ماهیچه هایی اند که چشم هارا به حرکت درمی اورند،
    چشم ها هر روزمیلیون هاحرکت ظریف انجام می دهند.



    حقایق جالبی درباره ی بدن 
    5{حس پنج گانه}
    اندازه ی چشم انسان بالغ حدود3/2 پینگ پنگ است.
    پیام های عصبی می توانندباسرعت600 کیلومتربرساعت حرکت کنند.
    استخوان های چکشی،سندانی و رکابی داخل گوش ها کوچک ترین استخوان های بدن اند.
    مغزمی تواندحدود ده هزاربوی مختلف راتشخیص دهد.
    برخی ازمردم حس بویایی ندارند ونمی توانند هیچ بویی راحس کنند.



    مثال: برگرفته شده از mahdikeikha.blog.ir


    جنگهای صلیبی ، اوج کمال حوادث قرون وسطی بود که در تاریخ اروپا و خاورمیانه روی داد . دو دیانت بزرگ جهان ، اسلام و مسیحیت ، پس از قرن‌ها مناظره ، سرانجام مرافعه را به میدان جنگ محول کردند . تمام تحولات قرون وسطی ، همه‌ی شور و اعتقاد مذهبی ، کلیه‌ی قدرت فئودالیزم و فریبندگی شوالیه گری ، در اثنای 200 سال جنگ که برای اروپائیان منافع بازرگانی در بر داشت ، به اوج کمال و اعتلا رسید . سیلوستر دوم که در اواخر قرن دهم ( 999 - 1003 ) بر مسند کلیسای روم نشست ، به حیله متوسل شد به این ترتیب که در سال 1002م . به زیارت بیت‌المقدس رفت ، و در بازگشت ، گروهی از دسته‌های نظامی فرانسوی و ایتالیایی را به نام زوار ، در حالیکه در زیر لباس خود مسلح بودند ، به سواحل فلسطین فرستاد . اما آنها بر اثر سرمای شدید ، طوفان‌های شن و سنگ ریزه که بر بیابانها می‌بارید و حوادث دیگر وحشت کردند و با عجله بازگشتند . کشیشان شایع کردند که حوادث مزبور ، علائم ضهور حضرت مسیح بود و بشارت دادند که به زودی حضرت مسیح در فلسطین ظهور خواهد کرد . این شایعات باعث شد که انبوه جمعیت برای تماشای هبوط و ظهور حضرت مسیح روانه‌ی بیت‌المقدس شوند . اما کشیش‌ها وعده ظهور را هر سال به سال دیگر موکول می‌کردند . بنابراین هر سال عده‌ی زیارت کنندگان بیشتر می‌شد .

    یکی دیگر از پاپهای متنفذ به نام " آبه ریشار " با هفتصد زائر به قصد زیارت حرکت کرد ، اما پس از رسیدن به جزیره‌ی قبرس دوباره به اروپا برگشت و شایع ساخت که مسلمین از ورود او به بیت‌المقدس جلوگیری نمودند . بدین ترتیب خشم مردم اروپا را نسبت به مسلمین تشدید نمود ، و آتش خشم آنها زمانی شعله ور شد که خبر اسارت امپراطور روم شرقی به دست مسلمانان نیز به آنها رسید . پس از این شایعات ابتدا مجمعی به نام بالاسانس با شرکت دویست روحانی مسیحی و سی هزار نجیب زاده یا سواران جنگی تشکیل دادند . آنگاه پیرارمیت ، راهبی که صلیب را به دست گرفته و شهر به شهر می‌گشت و مردم را به جهاد علیه مسلمین دعوت می‌کرد ، در این مجمع سخنرانی نمود و حاضران را به جهاد ترغیب کرد ، پاپ نیز در این مجمع سخنرانی پرسوزی ایراد نمود .

    مجمع دوم ، مجمع " کلرمون " بود که به دعوت پاپ " اوریانوس " دوم در سال 1095 در این شهر ترتیب یافت . در این مجمع دویست و پنجاه هزار تن اسقف ، چهارده پاتریاک ، چهارصد راهب و هزاران تن نجیب زاده بزرگ شرکت داشتند .

    در این مجمع پاپ برای حاضران خطابه‌ی شورانگیزی به این شرح ایراد نمود :

    " ای یاران مسیح ، آن سرزمین مقدس که از برکت وجود مخلص ( عیسی مسیح ) تبرک یافته ، آن دخمه‌ای که از آن نجات دهنده‌ی ماست ، آندکوهستانی که عیسی به خاطر نجات ما در آن بسر برد و محنت کشید ، آن مزاری که در آن دفن گردید ، اینک تماماً به تصرف دشمن درآمده و میراث مشرکین شده است . آن کلیساهای مقدس ، آن اماکن فروزانی که جهان را تابناک کرده بودند ، اکنون در مغاک تاریکی فرو رفته و از نظر‌ها ناپدید شده اند . به طوری که در سراسر آن سرزمین پهناور حتی یک وجب خاکی که درآن برای خدا عبادت شود باقی نمانده است . "

    " همان بیت المقدسی که مایه‌ی افتخار و سرچشمه‌ی فیاض ما بود ، اینک به دست مسمانان افتاده و به غیر از مآثر دینیه‌ی اثر دیگری در آن باقی نگذارده اند . آسیایی که مملو از ثروت و تحول بود ( آسیای صغیر ) امروز به واسطه‌ی مظالم و تعدیات مسلمین ، هستی و ثروت خود را از دست داده و با فقر و بدبختی هم آغوش است . "

    " انطاکیه و فنیقیه به تصرف مسلمین درآمده ، و ترکها تا حدود " هالیسطوس " و بلکه تا پشت دروازه‌های قسطنطنیه تاخته اند ، و قریباً تمام کشورهای اروپا را تصاحب خواهند کرد . "

    " ای دلاوران عزیز ، آن شمشیری را که تا کنون به سینه‌ی یکدیگر فرو می‌بردید و در مقابل اهانتی کوچک با براداران دینی دوئل می‌کردید ، اکنون به سینه‌ی دشمن فروبرید امروز وقت آن رسیده است که به اهانتهایی که به قبر مسیح می‌شود خاتمه دهید . این جهادی که امروز عازم آن هستید ، تنها برای فتح بیت‌المقدس نیست ، بلکه باید تمام اقلیم پر ثروت آسیا و خزائن آکنده و بی حساب آن را تصاحب نمایید . امروز باید به جانب بیت‌المقدس بروید ، تمام آن اراضی بیت‌المقدس و شام همان طوری که تورات تعریف نموده ، سرزمین شیر انگبین است . ‌ای دلاوران با این شمشیری که به جهاد مقدس می‌روید ، خزائن آسمانها را تملک خواهید کرد . اگر در این جنگ فاتح شوید ، تمام کشورهای مشرق زمین از آن شما خواهد شد ، و اگر کشته شدید ، به شرافتی بس بزرگ نائل آمده اید ، یعنی در نقطه‌ای شهید شده اید که عیسی مسیح در آن شربت شهادت نوشیده است . "

    سخنرانی پاپ با این کلمات تمام شد : " از خویشتن بگذر - صلیب بگیر - از دنبال من بیا . " وقتی که همه‌ی حاضران نسبت به پاپ اعلام وفاداری و فدویت نسبت به پاپ نموده و به شدت دچار هیجان شده بودند ، پاپ گفت : " حال که آماده‌ی جهاد هستید از این به بعد نشان صلیب ، علامت مشخصه‌ی شما خواهد بود ، باید آن را روی سینه‌ها و پرچمها و سلاحهای خود نقش نمایید . "

    آنگاه همه‌ی سرکردگان و جنگاوران در مقابل پاپ زانو زده و سوگند خوردند و از دست او بیرق گرفتند ، و مقرر شد که روز پانزدهم اوت که مصادف با روز عروج مسیح است تمام سرکردگان با اردوهای خود به سوی شرق روانه شوند و همه در محل قسطنطنیه تجمع کنند ، و پس از تلاقی اردوها و تشکیل سپاه منظم ، به سوی بیت‌المقدس و به قصد حمله به مسلمین حرکت کنند .

    روز بعد پاپ فرمانی صادر کرد و امتیازاتی برای مجاهدین به شرح زیربرقرار ساخت :

    1. عفو تمام گناهان گذشته و آینده .
    2. معافیت از پرداخت عوارض مالکانه و صدقای دینی .
    3. مصونیت عائله و اموال آنها تا خاتمه‌ی جنگ .

    و نیز اضافه نمود که هرکس جهادکنندگان را تحقیر و مسخره نماید بی درنگ تکفیر و تنبیه خواهد شد .

    جنگ اول صلیبی :

    به تدریج یکصدهزار جنگی و ششصد هزار تن افراد متفرقه در حالیکه روی سینه‌ی پیراهنهای خود علامت صلیب دوخته و یا با سیخ داغ نقش صلیب را روی سینه و دوش و بازوی خویش زده بودند ، آماده حرکت شدند .

    مردم از هر قشری ، خانه مایملک خود را رها کرده و با مختصر اسباب و اثاثیه خود به راه افتادند . فقرا حتی گاو خود را به جای اسب نعل کرده و به ارابه می‌بستند و آذوقه و فرزندان خردسال را بر ارابه نهاده و به راه می‌فتادند . آنها می‌خواستند زودتر به سرزمین نعمت و برکت برسند . این افراد در گروهها و دسته‌های مختلف و گاه به تنهایی حرکت می‌کردند . در بین راه در شهرها و روستاها ، افرادی دیگر به آنان می‌پیوستند ، به طوری که تعداد آنها به میلیون‌ها تن می‌رسید ، اما این تعداد جمعیت فراوان هیچ گاه به مقصد اصلی که بیت‌المقدس بود نرسیدند .

    از این خیل عظیم جمعیت افسار گسیخته که به هر شهر می‌رسیدند ، غارت می‌کردند و خانه‌های سر راه را تصاحب کرده ، یا ویران می‌ساختند ، هزاران هزار در بین راه ، دچار بیماری‌های خطرناک شده ، تلف گردیدند یا در حمله‌های غافلگیرانه سواران ترک در قسطنطنیه به قتل رسیدند .

    جنگجویان صلیبی همه جا با مقاوت شدید جنگجویان مسلمان و ترک رو به رو شدند و حتی از سوی مسلمانان حملات زیادی به آنان وارد شد . صلیبیون پس از گذشتن از قسطنطنیه و محاصره‌ی شهر قونیه ( پایتخت سلجوقیان ) ، و حمله به انطاکیه ، بعد از سه سال جنگ و گریز ، در ششم ژوئن سال 1099م . به بیت‌المقدس رسیدند و آن شهر را محاصره کردند .

    ساکنان شهر پیش از نزدیک شدن صلیبیون ، حصارها را محکم کردند ، خواربار و آذوقه‌ی کافی در شهر جمع آوری نمودند و در خارج شهر چاههای آب را پر کردند و حتی سر درختها را چیدند و مزارع را خالی کردند تا صلیبیون دچار کمبود آذوقه شوند . اردوهای صلیبی در ظرف یک هفته به تدریج از راه رسیدند و در بیرون شهر خیمه زدند . آنها شورایی تشکیل دادند و چگونگی حمله به شهر را بررسی کردند و جهات مختلف شهر را به اردویی جداگانه تقسیم نمودند و به سرکردگانی معین محول کردند . آنگاه به وسیله‌ی قلعه کوبها ، منجنیقها و آتش افکن‌ها حمله به شهر آغاز گردید . مسلمانان شهر به رهبری حاکم شهر افتخار الدوله وزیر الافضل ، حاکم فاطمی مصر ، مدت‌ها مقاومت کردند . صلیبیون که داشت آنها را از پای در می‌آورد با ارسال آذوقه از سوی پاپ اوربانوس دوم ( حدود 1042 - 1099 ) از ایتالیا تأمین شد و صلیبیون جانی تازه گرفتند .

    فرماندهی نیروهای صلیبی با مردی به نام " گودفروا " بود . اردوهای صلیبی در پشت دیوار بیت‌المقدس به ساختن قلعه کوبهای بزرگ و برجهای متحرک پرداختند . پس از اینکه مقدمات حمله‌ی نهایی فراهم شد در ساعت سه بعد از ظهر 22 شعبان 493ه - . ق . مطابق با ژوئیه‌ی 1099م . که به عقیده‌ی مسیحیان سالروز شهادت مسیح است ، حمله‌ی اصلی آغاز گردید . تمام واحدها به فرمان گودفروا در یک لحظه شهر را زیر حمله گرفتند . پیاده نظام به نزدیک دروازه‌ها رسید در حالی که از سوی شهر ، مسلمین به دفاع از خود پرداخته و حمله‌ها دشمن را دفع می‌کردند . جنگ تا غروب ادامه یافت سپس هر دو طرف دست از کارزار کشیدند .

    شدت آتش و پرتاب قطعه سنگ و تیر و گلوله‌ها در روز بعد آنچنان بود که اهالی شهر تاب مقاومت نیاوردند و باروها را خالی کردند . صلیبیون از این موقعیت استفاده کرده خود را به داخل دیوار رساندند و دروازه‌ها را گشودند و وارد شهر شدند شیپور پیروزی به صدا در آمد و صدای هلهله و شادی جنگجویان صلیبی بلند شد .

    بدین ترتیب پس از چهار ساعت زد و خورد خونین در روز 23 شعبان 493ه - . ق . مطابق با 15 ژوئیه‌ی 1099م . شهر بیت‌المقدس به تصرف صلیبیون در آمد .

    صلیبیون پس از تصرف بیت المقدس ، به قتل عام مردم پرداختند . آنها وارد کلیسای قمامه ( قیامت ) حضرت مسیح شدند و در برابر مرقد خیالی مسیح زانو زدند و به شکرانه‌ی پیروزی مراسم دعا به جا آوردند . سپس وارد مسجدالاقصی گردیدند و به کشتار مسلمانان پناهنده به مسجد پرداختند . بعد وارد مسجد صخره شدند ، ابتدا درهای مسجد را بستند و آن

    وقت شمشیر کشیده و به جان مردم بیگناه افتادند و آنقدر از مسلمین داخل مسجد کشتند که موج خون تا زانو رسید . صلیبیون سه روز متوالی به قتل عام پرداختند ، چنان که اجساد مسلمین رفت و آمد در کوچه و خیابان را دشورا کرده بود . آنها پس از کشتارهای وحشیانه ، به غارت مساجد ، معابد و خانه‌های مردم روی آوردند . یکصد و پنجاه قندیل طلا ، چهل قندیل نقره و تمامی شمعدانهای طلا و ظروف نقره و طلا فقط از مسجد الاقصی به یغما رفت .

    پس از اشغال بیت‌المقدس به دست صلیبیون ، گروهی از مردم دمشق همراه زین الدین ابن سعید هروی برای دادخواهی و کمک گرفتن از المستظهر بالله خلیفه‌ی عباسی به بغداد رفتند . او از برکیارق سلجوقی و برادرانش محمد و سنجر خواست تا کمر به جهاد ببندند ، ولی به علت اختلاف بین خلفا و امرای سلجوقی ، این کار میسر نشد و مردم دمشق مأیوس بازگشتند .

    دولت فاطمی ناامید از کمک سلجوقی‌ها و بنی عباس ، افضل بن بدر جمالی را همراه نیرویی عظیم به فلسطین فرستاد . مسلمانان رمله را در 495ه - . ق . پس گرفتند . سپس به سمت یافا رفتند . اما چون نیروی کمکی برای صلیبیها رسید ، شکست خوردند پس از این شکست ، افضل وزیر فاطمی ، نیروی زمینی خود را به فرماندهی تاج العجم به استعداد 4000 سواره نظام و نیروی دریایی را به فرماندهی قاضی ابن قادوس برای کمک به شام روانه کرد . ولی به علت ناهماهنگی بین دو نیرو و یاری رسانی امیر رها و انطاکیه به صلیبیون بیت‌المقدس و بی توجهی دقاق بن تتش سلطان سلجوقی دمشق به درخواست فاطمی ، دوباره فاطمیها شکست خوردند . بدین ترتیب ، علاوه بر تشکیل سه امیر نشین صلیبی رها ، انطاکیه و طرابلس ، مملکت صلیبی بیت‌المقدس از بیروت تا دریای سرخ تأسیس شد . اولین پادشاه صلیبی بیت المقدس ، گودفروا بود . اروپائیان که از این انتخاب شادمان شده بودند در کلیسای قیامت ، گودفروا را بر روی تختی نشاندند تا تاج شاهی بر سرش بگذارند . اینها مکانی را انتخاب کردند که در آنجا تاج خار بر فرق مسیح گذاشته بودند . اما ، همینکه خواستند تاج پادشاهی را بر سر گودفروا بگذارند ، او خود را پس کشید و گفت در جایی که تاج خار بر سر مبارک مسیح گذاشته اند ، من چگونه می‌توانم تاج زرین بر سر بگذارم . او از قبول سلطنت سرباز زد و به اصطلاح از روی مسیح خجالت کشید . وی تاج را نپذیرفت اما عملاً پادشاه کشور فلسطین شد . او مدت یک سال حکومت کرد ، به شهرها و سرزمین‌های دیگر نیز لشگر کشید و دژهای محکمی در فلسطین بنا نهاد . گودفروا به هنگام مرگ ، به حاضرین چنین وصیت کرد :

    " آخرین وصیت من این است که از کشتار مسلمین یک لحظه باز نایستید و از سرزمین‌هایی که به دست آورده اید یک قدم پاپس نگذارید . " وی در 18 ژوئیه 1100م . در گذشت و جنازه‌ی او در کلیسای قیامه نزدیک مزار خیالی مسیح دفن گردید . پس از درگذشت گودفروا دوبویون ، صلیبیون تاج شاهی را بر سر برادرش " بودئن " که مردی جنگجو ، بی باک و بسیار سفاک و بیرحم بود گذاشتند او مملکت لاتینی اورشلیم را وحدت بخشید و بنادر عمده‌ی فلسطین را تصرف کرد .

    صلیبیون پس از اشغال قدس شریف ، برای حفظ امنیت شهر گروههایی را در نظر گرفتند که از همه مهمتر دو " داویه " یا سواران هیکل ( شهسواران پرستشگاه ) ( نک - : داویه ، گروه ) و " اسبتاریه " یا سواران قدیس یوحنا ( شهسواران مهمان نواز ) ( نک - : اسبتاریه ) بودند .

    گروه اسبتاریه برای مراقبت از بیماران صلیبی درسال 463 ه - . ق مصادف با 1084م . تأسیس شد و سپس به سازمانی نظامی مبدل گردید و مسئولیت حمایت از سرزمین‌های اشغالی ، دژها و شهرها را بر عهده گرفت . گروه داویه در سال 512ه - . ق . /1119م . به منظور مراقبت از زائران مسیحی بین یافا و بیت‌المقدس تشکیل شد . 10 درصد درآمد کلیساهای بیت‌المقدس به آنها اختصاص یافت .

    جنگ دوم صلیبی :

    صلاح الدین ایوبی ، یوسف بن ایوب ، لقبش الملک الناصر اهل کردستان از شهرستان بانه ایران بود . پدرش نجم الدین و جدش شاذی نام داشت . وی پس از آنکه به تخت سلطنت نشست ، حکام و فرمانروایان اطراف را به اطاعت خویش در آورد ، فتنه‌های داخلی را سرکوب کرد و مخالفان و مدعیان را از سر راه خود برداشت ، آنگاه جنگهای خود با صلیبیون را آغاز نمود . صلاح الدین در اطراف دریاچه‌ی طبریه با سپاه صلیبی مصادف داد ، جمع کثیری از آنها را کشت و شهر طبریه را تصرف نمود . " گی دولوزینیان " پادشاه صلیبی مقیم بیت‌المقدس خود را برای رویارویی با صلاح الدین آماده نمود و با سمت فرماندهی کل قوای صلیبی با لشگری عظیم برای باز پس گرفتن طبریه حرکت کرد ، اما پس از نبرد سخت شکست خورد ، خود و عده‌ای از سپاهانش به اسارت صلاح الدین درآمدند ، و صلیب بزرگ مقدس که به نشانه‌ی تبرک همراه سپاه آنها توسط کشیشان حمل می‌شد به دست صلاح الدین افتاد . صلاح الدین اسرای جنگی را همراه با " گی " پادشاه صلیبی به زندان شهر نابلس منتقل نمود ولی پس از فتح بیت المقدس ، او را مورد عفو قرار داد .

    صلاح الدین طی جنگهای بعدی به تدریج شهرهای بیروت ، عکا ، اشقلون ( عسقلان ) ، رمله ، غزه ، بیت لحم ، بیت ابراهیم و چندین شهر دیگر را تصرف کرد و آماده‌ی حمله به شهر بیت‌المقدس گردید .

    صلیبیون که " گی " را اسیر دیدند ، با تشکیل شورا ، مرد

    دیگری به نام " بالیان " را به طور موقت به جانشینی او انتخاب کردند تا کشور صلیبی را از خطر برهاند .

    صلاح الدین با سپاه خود به طرف بیت‌المقدس روانه شد و در ارتفاعات اطراف شهر سنگر گرفت . او پیکی را نزد صلیبیون داخل شهر فرستاد با پیامی بدین مضمون : " قصد خونریزی در معبد مقدس و حرم شریف ندارد ، و بهتر است که مدافعان شهر خود را تسلیم نمایند و هر مقدرا پول و زمین که می‌خواهند بردارند . " اما صلیبیون گفتند که نمی‌توانند مدفن پیامبر خود را با پول معامله کنند ، و یا با زمین معاوضه نمایند ، و با کسی نیز سر جنگ ندارند و در صورت تجاور به قبر پیغمبرشان عیسی ، با تمام نیرو با آنها به نبرد خواهند پرداخت . صلاح الدین باز هم مبادرت به جنگ نکرد اما با کشته شدن یکی از سردارانش به نام " جمال الدین شروین " در حمله‌ی شبانه گشتیهای صلیبی ، بهانه‌ای به دست آورد و جنگ را آغاز نمود . صبح روز جمعه پانزدم رجب سال 583ه - . ق . ( مصادف با 1187م . ) حمله‌ی سپاه صلاح الدین به شهر آغاز شد . جنگ با شدت هرچه تمامتر شروع شد و به نبرد تن به تن کشید .

    این کار مدت یک هفته به طول انجامید تا سرانجام صلیبیون تقاضای امان کردند و هیأتی را برای ترک منازعه به حضور صلاح الدین فرستادند . اما صلاح الدین وحشیگیری‌های سال 492 آنها به هنگام فتح بیت‌المقدس را به یادشان آورد و تقاضای آنها را نپذیرفت . سپس " بالیان " شخصاً به حضور صلاح الدین رسید و با عجز و التماس ، تقاضای آتش بس نمود . صلاح الدین تقاضای او را پذیرفت ، مشروط بر اینکه اهالی شهر ضمن داشتن امان بر هر جا که مایلند بروند و هرچه دارند و هرچه می‌خواهند با خود ببرند اما هر نفر از مردان با پرداخت ده دینار ، زنان پنج دینار و کودکان دو دینار به عنوان جزیه ، می‌توانستند از بیت‌المقدس مهاجرت نمایند .

    پس از امضای قرار داد ترک مخاصمه و عفو عمومی ، صلاح الدین پیروزمندانه وارد شهر شد و صبح روز جمعه 27 رجب سال 583ه - . ق . پرچم صلیبی از فراز برج شهر به زیر کشیده شده و بیرق مسلمین به جای آن به اهتزاز درآمد .

    صلاح الدین و سوارانش ساده و بی تکلف وارد شهر شدند و به هیچ وجه صدمه و آزاری به اهالی شهر وارد نساختند و به آنها امان دادند تا هر چه دارند بردارند و از آن بیرون بروند . پس از تسخیر مسجد صخره و مسجد اقصی ، صلاح الدین تصمیم به تطهیر آنها گرفت زیرا که صلیبیون تغییراتی در مسجد اقصی داده بودند . او قصد داشت به هنگام ورود که مصادف با 27 رجب و مطابق با بعثت رسول اکرم بود ، در مسجد اقصی نماز بگذارد ، اما مسجد به هم ریخته ، گل آلود و دودزده بود ، چون صلیبیون قسمتی از آن را انبار آذوقه ، قسمتی دیگر را اصطبل و قسمتی را خوابگاه سواران خود کرده بودند .

    صلاح الدین خود آستینها را بالا زد و در مسجد به کار پرداخت و با کمک سپاهیان پس از یک هفته مسجد را آماده ساخت . وی در مسجدالاقصی اقامه‌ی نماز جمعه نمود و بعد از ترمیم و تعمیر خرابیها ، عازم شهر صور گردید ولی نقشه‌ی صلاح الدین در صور عملی نشد .

    هنگامی که " گی " پادشاه صلیبی در دمشق مورد عفو صلاح الدین قرار گرفت ، با موکب مجلل وارد صور شود و مورد استقبال مهاجران و صلیبیها که در آن وقت در شهر صور گرد آمده بودند قرار گرفت و آنها به اطاعتش در آمدند . در این زمان شهر صور پناهگاه مهاجران صلیبی شده بود و صلاح الدین ، پی برده بود که روزی این شهر برای او مزاحمت ایجاد خواهد کرد .

    زمانیکه صلاح الدین ، عازم فتح قلعه شقیف بود ، سپاهی به فرماندهی " گی " از صور خارج شد و به سوی شهر عکا حرکت کرد . صلاح الدین بی درنگ از راه طبریه خود را به نزدیک عکا و در پشت سپاه دشمن رسانید . اردوی صلیبی مرتباً از سوی زوار مسیحی تقویت و بر تعداد نفرات آن افزوده می‌شد . با آنکه سپاه صلاح الدین ، با دقت برای حمله آماده شده بود ، اما در این جنگ نتوانست کاری از پیش ببرد و فقط با رشادت توانست راهی از بین صلیبیون به سوی عکا پیدا کند و وارد آن شهر که در تصرف صلاح الدین بود بشود . صلاح الدین پس از ورود به عکا ، جهت آمادگی جنگی به تقویت قلعه‌ها و دژها و استحکامات دیگر پرداخت . جنگ عکا پس از شروع ، مدت دو سال به طول انجامید اما دو سپاه قادر به شکست یکدیگر نشدند .

    در طول این مدت ، نیروهای کمکی صلیبی مانند سیل از اروپا سرازیر شدند . این جنگ آنقدر ادامه یافت تا اینکه جنگ سوم صلیبی آغاز گردید .

    جنگ سوم صلیبی :

    جنگ طولانی عکا ، تجمع صلیبیون در صور و آزادسازی بیت‌المقدس از چنگ دولت صلیبی ، باعث ایجاد شور و هیجانی در اروپا گردید . مبارزات طولانی پاپ و امپراطوران اروپا موقتاً کنار گذاشته شد و اتحادی بین آنها برقرار گردید .

    پاپپ " اوربان سوم " که از سقوط بیت‌المقدس به سختی ناراحت بود ، منشوری صادر کرد که طی آن ، حکم جهاد اعلام شد . این منشور توسط سراسقف شهر صور در سراسر اروپا منتشر گردید .

    " فردریک بارباروسا " پادشاه آلمان ، " فیلیپ اوگست " پادشاه فرانسه ، و " ریچارد کوردلیون " معروف به ریچارد شیردل پادشاه انگلستان ، موقتاً اختلافات و جنگهای خود را کنار گذاشتند و با بستن قرارداد اتحاد ، به قسطنطنیه و سپس به

    فلسطین عزیمت کردند . فردریک بارباروسا پادشاه آلمان در رودخانه کوچک سالف salof غرق شد . گروهی از سپاهیانش مراجعت کردند و گروهی که باقی ماندند به لشگریان دو پادشاه صلیبی پیوستند .

    بر اثر حیله‌ای که فیلیپ اوگست پادشاه فرانسه ، درباره‌ی ریچارد شیردل در جزیره‌ی سیسیل به کاربرد ، ریچارد را گرفتار یک جنگ محلی نمود و خود به سوی عکا حرکت کرد .

    هنگامی که فیلیپ اوگست به نزدیکی عکا رسید ، گی دو لوزینیان از وی استقبال کرد و طبق نظر جلسه‌ی مشاوره صلیبیون ، فیلیپ ، فرماندهی کل نیروهای صلیبی را به عهده گرفت . ریچارد شیردل نیز پس از جنگ در سیسیل ، از جزیره‌ی کرت و قبرس گذشت و با نیروی عظیم خود در 13/جمادی الاولی/587ه - . ق . وارد عکا شد .

    با تقویت نیروی صلیبیون و نیز نیروهای مسلمین ، جنگ گسترش یافت . ریچارد شیردل بدون اینکه لباس سفر را از تن درآورد ، پس از پیاده شدن از کشتی ، مستقیماً وارد میدان جنگ شد . پادگان شهر و هم از پشت جبهه ، از طرف نیروی صلاح الدین مورد حمله قرار گرفتند . اما سلاح‌های جنگی صلیبیون نسبت به قوای مسلمانان بیشتر بود . صلاح الدین با تمام نیرو می‌جنگید اما پادگان شهر نتوانست مقاومت کند . " امیر سیف الدین مشطوب " فرمانده شهر عکا تقاضای امان نمود ، اما صلیبیون شرایط خاصی برای امان دادن داشتند . " مشطوب " پس از مدتی کشمکش درونی بلاخره شرایط صلیبیون را پذیرفت و دروازه‌ی شهر عکا را به روی آنها گشود . پادشاهان فرانسه و انگلستان فاتحانه وارد شهر شدند و پرچمای خود را به جای پرچم مسلمین بر افراشتند .

    صلاح الدین ایوبی که از بستن قرار داد بین مشطوب و صلیبیها به شدت خشمگین بود و در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته بود ، تقاضاهای سنگین صلیبیون را پذیرفت . اما صلیبها پیش از موعد مقرر ( که دو ماه بود و خود این مدت را تعیین کرده بودند ) دست به عمل وحشیانه‌ای زدند . آنها در روز 27/رجب/587 تعداد دو هزار و هشتصد تن از اسرای مسلمان را در حالی که دستهای آنها از پشت بسته و کاملاً طناب پیچ شده بودند از زندان بیرون آوردند و در خارج شهر ، سواران ، ریچارد شیردل و خود او ، اسیران دست و پا بسته را با شمشیر و شش پر ، تکه تکه کردند . این کشتار وحشیانه اسیران ، یکی از فجیع‌ترین نمونه‌های شکنجه و کشتار در طول جنگهای صلیبی بود . صلاح الدین ایوبی وقتی به آنجا رسید که کار از کار گذشته بود . ریچار شیردل پس از آن شهر یافا را نیز تسخیر کرد و به کشتار گسترده‌ی مسلمانان پرداخت .

    صلاح الدین ایوبی برای اینکه شهر سوق الجیشی عسقلان نزدیک بیت‌المقدس به دست صلیبیها نیفتند آن را ویران کرد و به تقویت استحکامات بیت‌المقدس پرداخت .

    در تاریخ 21/شعبان/588ه - . ق . ( مصادف با 1192م . ) پس از یک قرن جنگ و خونریزی ، قرار داد صلحی بین صلاح الدین ایوبی و ریچارد شیردل منعقد گردید که این معاهده فقط مدت سه سال دوام یافت .

    پس از عقد قرارداد ، صلح ، آمد و رفت بین شهرهای مسلمان نشین و مسیحی نشین برقرار شد و زوار مسیحی در پناه حمایت سربازان مسلمان ، برای زیارت به بیت‌المقدس می‌آمدند ومورد نوازش و محبت صلاح الدین ایوبی قرار می‌گرفتند .

    ریچارد شیردل پس از انعقاد صلح به انگلستان رفت و بعد از پنج سال جنگ با اوگوست پادشاه فرانسه در محاصره‌ی یک قلعه ، زخمی شد و در سال 1199م . از دنیا رفت .

    صلاح الدین ایوبی نیز پس از بیست و شش سال سلطنت ، در سن پنجاه و هفت سالگی بر اثر بیماری و تب شدید در نیمه شب چهار شنبه 27 صفر 589 ( فوریه 1193م . ) در گذشت .

    جنگ چهارم صلیبی :

    با صدور حکم جهاد با مسلمین توسط پاپ اینوسان سوم ، پس از سه سال مجدداً آتش جنگ ، برافروخته شد . اما این بار بیشتر قسطنطنیه مورد توجه بود . صلیبیون ، قسطنطنیه و شهرهای مجاور آن را غارت کردند و مردم آنجا را قتل عام نمودند . آنها در قسطنطنیه پادشاهی برای خود انتخاب نمودند و به این ترتیب چهارمین جنگ صلیبی را پایان دادند .

    جنگ پنچم صلیبی :

    جنگ پنجم صلیبی ( 1217 - 1221م . مصادف با 614 - 618ه - . ق . ) این جنگ نیز به تحریک پاپ اینوسان سوم و جانشین او پاپ ( فونوریوس سوم ) صورت گرفت . این دو پاپ از پادشاهان کشورهای اروپایی خواستند که هرچه زودتر برای نجات بیت‌المقدس به آنجا عزیمت کنند . اما همه‌ی پادشاهان این پیشنهاد را نپذیرفتند زیرا خود دارای مشکلات و درگیریهایی بودند . از آن طرف بر اثر مناقشات و اختلافاتی که بین وارثان صلاح الدین ایوبی در گرفته بود ، پس از ملک عزیز ، ملک افضل و بالاخره عموی آنها ملک عادل زمام امور بیت‌المقدس را به دست گرفته بود . ملک عادل با برقراری حکومتی شبیه به حکومت صلاح الدین ایوبی ، تقریباً تمام مملکت ایوبی را به زیر سیطره‌ی خود درآوردند .

    در این زمان پادشاه عکا مردی به نام " یوحنا " بود که از طرف صلیبیون انتخاب شده بود و طبق معمول به فتنه انگیزی و جنگ و غارت ادامه می‌داد . سران و رهبران نیروهای صلیبی اروپا که دعوت پاپ را اجابت کرده بودند ، برای جنگ با

    مسلمین وارد مصر شدند . ملک کامل والی مصر خود را برایق مقابله با سپاه صلیبی آماده کرد و از نفوذ آنها به مصر جلوگیری می‌کرد . صلیبیون پس از مدتی جنگیدن ، شهر " دمیاط " مصر را محاصره کرده بودند اما با ابتکار عملی که ملک کامل به خرج داد ، شکست خوردند و به اروپا عقب نشستند .

    جنگ ششم صلیبی :

    جنگ ششم صلیبی ( 1228 - 1229م . مطابق 626 - 627ه - . ق . )

    جنگ ششم نیز به تحریکات پاپ " انوریوس " سوم و جانشین " گریگوار نهم " به وقوع پیوست . فریدریک دوم پادشاه آلمان ، ابتدا دعوت پاپ را پذیرفت اما بعد پشیمان شد و مورد تکفیر پاپ قرار گرفت .

    فریدریک ، پاپ را توقیف کرد و خود به سوی بیت‌المقدس حرکت نمود . در آن موقع آتش اختلاف بین سلاطین ایوبی شعله بود بود . به همین دلیل ملک داود حاکم دمشق ، عموی خود ملک اشرف را برای میانجیگری نزد فریدریک فرستاد تا بین آنها آشتی برقرار کند .

    شرط آشتی آن بود که مسلمین بیت‌المقدس را در اختیار فریدریک بگذارند و مسجد اقصی در اختیار مسلمین باشد . این ضایعه‌ی بزرگ ، دل مسلمانان را به درد آورد . حافظ شمس الدین در یک قصیده سیصد بیتی این ضایعه را توصیف کرد که دو بیت آن چنین است :

    علی قبة المعراج و الصخرة التی

    تفاخر ما فی الارض من صخرات

    مدارس آیات خلت من تلاوة

    و منزل وحی مغفرالعرصات

    یعنی :

    در سرزمین قبة الصخرة که مایه‌ی افتخار صخره‌های دنیا است مدارس از تلاوت و یاد خدا خالی و مساجد و حرم متروک شده‌اند .

    این قرارداد با اینکه پیروزی بزرگی برای مسیحیان بود ، اما چون از جانب فریدریک صورت گرفته و پاپ و کشیشها با او مخالف بودند چندان مورد توجه قرار نگرفت ، اما فریدریک وارد بیت‌المقدس شد و آن را از مسلمانان تحویل گرفت .

    ملک ناصر ، صلاح الدین داوود از کرک به سمت بیت المقس آمد تا آن را از صلیبیان بازستاند . ابتدا قطعه را محاصره و تسخیر کرد و سپس شهر را در 637ه - . ق . پاکسازی کرد . بدین ترتیب پس از 54 سال از فتح بیت‌المقدس شریف توسط صلاح الدین ایوبی ، دوباره در 637ه - . ق . این بقعه‌ی مبارکه به دست ملک ناصر داوود ایوبی از لوث صلیبیها پاک شد .

    جنگ هفتم صلیبی :

    جنگ هفتم صلیبی ( 1248 - 1254م . مطابق با 646 - 652ه - . ق . ) جنگ هفتم صلیبی به سرکردگی لویی نهم آغاز گردید . صلیبیها که در " غزه " شکست خورده بودند . در صدد جبران آن بر آمدند . بنابراین بین صلیبیها و ایوبیان در مصر جنگ درگرفت که لویی نهم از مسلمانان شکست خورد و دستگیر و زندانی شد . یاران و طرفداران لویی نهم با پرداخت غرامت هنگفت و پس دادن شهر دمیاط مسلمانان او را آزاد کردند و با بازگشت لویی نهم به فرانسه جنگ هفتم صلیبی پایان یافت .

    جنگ هشتم صلیبی :

    جنگ هشتم صلیبی ( 1270م . مطابق با 669ه - . ق . )

    زمینه شروع هشتمین جنگ صلیبی با تصرف شهرهای یافا و انطاکیه از جانب چهارمین سلطان سلسله‌ی ممالیک فراهم شد . سن لوئی ( لوئی نهم ) که شروع جنگ صلیبی دیگری در سر داشت به تونس حمله کرد اما بر اثر بیماری طاعون درگذشت و آرزویش بر باد رفت .

    جنگ نهم صلیبی :

    جنگ نهم صلیبی ( 1271 - 1272م . مطابق با 669 - 671ه - . ق . ) سرکرده نهمین جنگ صلیبی " ادوارد " پسر هنری سوم بود . او با پیاده شدن در شهر عکا و تأمین اهداف خود ، پیمان ترک مخاصمه منعقد کرد و به انگلستان بازگشت . در سال 1291م . مطابق 690 ه - . ق . سلطان ملک اشرف ، پس از آنکه عکا را که آخرین دژ مسیحیان بود ، به تصرف خود در آورد ، به حکومت مسیحیان و سلطه‌ی آنان بر فلسطین خاتمه داد .

    علل جنگ‌های صلیبی :

    مورخان ، جنگهای صلیبی را نه جنگ دانسته اند لکن علاوه بر نه جنگ بزرگ ، دفعات جنگ و درگیریها و جنگهای کوچک از این تعداد خیلی بیشتر بوده است . حال در این مبحث به علت جنگهای صلیبی و پیروزی مسیحیان در اشغال بیت‌المقدس می‌پردازیم .

    تقریباً بیشتر مورخینی که درباره‌ی بروز جنگهای صلیبی مطلب نوشته اند ، گمان کرده اند که علت بروز جنگهای صلیبی آزار و اذیتی است که ملسمانان ساکن بیت‌المقدس نسبت به مسیحیان ساکن آنجا و زوار حرم شریف روا می‌داشته اند .

    مورخین نوشته اند ، مسیحیان ساکن بیت‌المقدس و زائران و مشتاقانی که از گوشه و کنار جهان برای زیارت تربت عیسی مسیح می‌آمدند مورد شتم و جرح مسلمانان قرار گرفته و در برابر پرداخت عوارض زیادی قادر به زیارت اماکن مقدسه می‌شدند .

    البته این رویداد را باید یکی از علتهای فرعی جنگهای صلیبی دانست و علت اصلی را در حوادث و قضایای بسیاری می‌توان جست وجو کرد که در اروپای آن زمانی واقع شده بود ، و در حقیقت علل فراوانی را حتی در سالهای قبل از وقوع جنگ‌ها می‌توان یافت .

    گسترش اسلام و فتوجات مسلمین از شرق تا غرب و تسلط بر روم شرقی و سلطه‌ی مسلمانان عرب بر اروپای جنوبی و پیشرفت آنها تا اسپانیا ( اندلس ) و جنوب ایتالیا و جزیره‌ی سیسیل ، اروپای مسیحی را سخت به وحشت انداخته بود . بنادر " باری " و " جنوا " به تصرف مسلمانان در آمده و حتی شهر روم و کلیسای سن پیر ( saint piere ) نیز از تعرض مصون نمانده بود . مسیحیت صلیبی به نابودی اسلام که کیان روم را به خطر انداخته بود کمر بست . بنابراین " قیام مسلحانه غرب در برابر دنیای اسلام مربوط به زمان قبل از نخستین جنگهای صلیبی است ، غرب مدتها بود که با دنیای اسلامی مبارزه می‌کرد زیرا مسلمانان در داخل مرزهای غرب به حملات خود ادامه می‌دادند . در حقیقت جنگهای صلیبی عملی تلافی جویانه و انتقامی بود که اروپای قرون یازده و دوازده را به هجومی غارتگرانه و غیرانسانی واداشت . انتقام گیری از فتوحات سلجوقیان در آسیای صغیر بی شک به علت بحران اقتصادی اروپا و ضرورت توسعه طلبی و تسخیر بازار تجاری در مشرق دریای مدیترانه و احساس خطر کلیسا از گسترش فرهنگ اسلامی در آن مقطع خاص بود .

    علت دیگر وقوع جنگ‌های صلیبی ، تبلیغات و موعظه‌ی پاپ و کشیشها و سخنرانیها‌ی آنان بود که زیارت تربت خیالی عیسی مسیح را با رفتن به بهشت برابر می‌دانستند . این تبلیغات نه تنها جنگجویان و جوانان کشورهای اروپایی را به گام برداشتن در راه نجات مقبره‌ی خیالی عیسی مسیح و زیارت آنکه به قول پاپها در دست کفار مسلمان اسیر بود وادار کرد ، بلکه پیرزنان ، پیرمردان و حتی کودکان را نیز به امید نجات و رفتن به بهشت و سبک کردن استخوان و بری شدن از گناهان ، به جنگ کردن با مسلمانان تشویق می‌نمودند . پیران می‌گفتند ، اگر جنگجویان برای نجات تربت عیسی و اماکن مقدس می‌جنگند ما نیز مانند عیسی زجر می‌کشیم و  می‌میریم و از گناهان خود پاک می‌شویم و به بهشت می‌رویم .

    دلایل دیگر بروز جنگ صلیبی ، فقر و فلاکتی بودکه در آن زمان بر اروپا حاکم بود ، در آن وقت اروپا در چنان فقر و خرافاتی به سر می‌برد ، و چنان تباهی و ویرانی و بدبختی بر شهرها سایه گسترده بود که مردم ، به ویژه مردم عادی برای نجات خویش از این فقر به دنبال چاره این می‌گشتند در موعظه‌ها نیز به آنان گفته می‌شد ، مشرق زمین پر از نعمت ، مال ، خواسته و آبادانی است و چنانکه به آنجا بروید ، هم از فقر و فلاکت رهایی خواهید یافت و هم به خاطر نجات تربت مقدس در بهشت برای خود جایی خواهید داشت . کشیشان به مردم عامی گفته بودند همه جنگجویان راه دین ، در سرزمین موعود و در مشرق ، صاحب خانه ، باغ و ملک و آب خواهند شد . به آنها گفته بودند ، کشتن یک نفر مسلمان معادل است با رفتن به بهشت ، نجات سرزمین مقدس از دست مسلمانان کافر وظیفه‌ای است که هر مسیحی باید به آن عمل نماید . تجمل و شکوه پایتخت امپراتوری روم شرقی یعنی قسطنطنیه و ثروت‌های بی پایان بیزانس ، اروپائیان فقر زده را وا می‌داشت تا برای چپاول و غارت این نعمتهای خداداد و این سرمایه‌های گران ، مسیر خود را از طریق بیزانس طی کنند . صلیبیان هنگام تسلط بر بیزانس چنان غارتی کردند که تا سالهای بعد شعمدانهای طلا ، کریستالها ، لوسترها ، رده‌های ابریشمین ، چراغدانها ، پارچه‌های زربفت و هزاران نوع وسایل طلا و نقره را در بازارهای اروپا به فروش می‌رساندند که تا امروز نیز مقدار معتنابهی از این وسایل پر قیمت در موزه‌های اروپا موجود می‌باشند .

    " آلبرماله " مورخ فرانسوی ، علل وقوع جنگهای صلیبی را مفصلاً بیان داشته و از جمله می‌نویسد : " اختلافات طبقاتی ، حبس ، شکنجه ، اعلام و و وجود زندانهای مخوف و سیاهچاله ها ، نفوذ کشیشان و اسقفها و مخصوصاً پاپ اعظم در زندگی مردم به طوری که پاپ قادر بود پادشاه را از تخت فرود آورد و پادشاهی دیگر را بر جایش بنشاند . ناآگاهی و بی خردی طبقات عامه ، وجود بردگان و زندگی رقت بار آنان ، شیوع بیماریها وحشتناک ، شیوع قحطیهای متعدد ، و از همه بالاتر حرص و ولع اروپائیان به خونریزی و کشتار و نیز تحریک کشیشان به شروع جنگهای مذهبی و همه و همه از عواملی بودند که به تدریج جنگهای مذهبی به اصطلاح صلیبی را دامن زد . " اما از علتهای پیروزی مسیحیان در اشغال بیت‌المقدس و شکست مسلمانان می‌توان از ضعف و تفرقه‌ی سلجوقیان پس از ملک شاه ، درگیری و نزاع بین دو حکومت سلجوقی و فاطمی ، بحرانهای اقتصادی دولت فاطمی ناشی از طغیان رود نیل در مصر ، ضعف حاکمیت مسلمانان در اندلس و ایجاد حکومت ملوک الطوایفی نام برد .

    فتح بیت‌المقدس به دست صلیبیان از قول مورخین و شاهدان عینی :

    در روز 23 شعبان 493ه - . ق . مطابق با پانزدهم ژوئیه سال 1099م . شهر بیت‌المقدس به تصرف صلیبیان درآمد . کشیشی به نام " ریموند " اهل آژیل ( Agiles ) که خود شاهد این واقعه بوده است می‌نویسد :

    " چیزهای بدیع از هر سو به چشم می‌خورد . جمعی از مسلمانان را سر از تن جدا ساختند گروهی دیگر را با تبر به قتل رساندند و یا مجبور کردند که از برجها خود را به زیر افکنند . پاره‌ای را چندین روز شکنجه دادند و آنگاه در آتش سوزانیدند . در کوچه‌ها توده‌هایی از کله و دست و پاهای مقتولین دیده می‌شد . هر طرف انسان مرکب راهی می‌کرد در میان مقتولین و لاشه اسبان بود . کشت و کشتاری که صلیبیان در

    بیت المقدس انجام دادند عظیم بی سابقه بود و یهودیانی را که از معرکه جان سالم بدر برده بودند به درون کنیسه راندند و زنده زنده سوزانیدند . به طوری که خود مسیحان از اعمال ننگین صلیبان به تنگ آمدند و حکایتهای فوق العاده هولناکی از سقوط بیت‌المقدس گفته اند " و به قول گوستاولوبون :

    " در سقوط بیت‌المقدس وحشت و اضطرابی که به عالم اسلام رخ داد نظیر همان وحشت و اضطرابی بود که سابقاً به دنیای مسیحیت رخ داده بود . نام و نشان پیروان اسلام که در طول مدت 5 قرن سرتاسر دنیا را فراگرفته بود چنین به نظر می‌رسد که از آن رو به انهدام گذاشته است " .

    نیروهای صلیبیان پس از تصرف بیت‌المقدس خطاب به پاپ نوشتند : " اگر تمایل دارید بدانید چه بر دشمن ما گذشت ، همین بس که اسب‌های ما در ایوان سلیمان و معبد او تازانو در خون مسلمین شناور بودند . "

    ابن اثیر تعداد کشته شدگان مسلمان را 70000 تن نقل کرده است . مورخان معاصر بیش از 70000 تن ذکر کرده اند . مجیرالدین حنبلی نوشته است : " کشتار مسلمانان یک هفته ادامه داشت . "

    ریموند داگلاس که خود شاهد اشغال مسجدالاقصی بوده است ، می‌نویسد : " ارتفاع خونهای ریخته شده در رواق مسجد به زانو می‌رسید . "

    میشو ، مورخ فرانسوی ، نقل می‌کند : " مسلمانان مانند چهارپایان در خانه‌ها و خیابانها ذبح می‌شدند . اهالی شهر محل امنی برای پناهگاه نداشتند . برخی از ایشان از روی دیوارها خود را پایین پرتاب می‌کردند... صلیبیها جامع ( مسجد ) عمر را محاصر کردند... با شمشیر گردنها را زدند... از زندگان ، برخی را سوزاندند... "

    علاوه بر کشتار مسلمانان ، صلیبیان به سرقت اموال پرداختند . ابن العبری نقل کرده است : " فرنگیها چهل قندیل نقره از مسجد الصخره برگرفتند که وزن هریک 3600 درهم طلای مصری بود . "

    صاحب النجوم الزاهره نوشته است : " آنها هفتاد قندیل از مسجد الصخره و الاقصی گرفتند - بیست قندیل طلا که وزن هر یک 1000 مثقال بود و پنجاه قندیل نقره به وزن 3600 درهم شاهی ، علاوه بر اینها ، اموال غیر قابل شمارش را نیز با خود بردند . " 






    منبع:http://palpedia.maarefefelestin.com